دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایران
مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
2322-1267
2322-1275
7
3
2017
11
22
تأثیر روش کاربرد و سطوح مختلف اسیدهومیک بر رشد رویشی و اجزای عملکرد گیاه کلزا (Brassica napus L.)
1
17
FA
طالب
نظری
علوم خاک دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
talebnazari@yahoo.com
مجتبی
بارانی مطلق
0000-0003-0934-710X
هیات علمی
mbarani2002@yahoo.com
اسماعیل
دردی پور
0000-0003-0934-710X
دانشیار دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
dordipour@gmail.com
رضا
قربانی نصرآبادی
0000-0002-6381-1017
هیات علمی
rgnasr@yahoo.com
سمیه
سفیدگر شاهکلایی
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
s.sefidgar16@gmail.com
10.22069/ejsms.2018.13803.1768
سابقه و هدف: استفاده از مواد آلی ازجمله اسیدهومیک، باعث عدم آلودگی محیطزیست و همچنین افزایش پایداری سیستمهای زراعی از طریق کاهش مصرف کودهای شیمیایی میشود. اسیدهومیک دارای فعالیت شبههورمونی است که نهتنها رشد گیاه و جذب عناصر غذایی را افزایش میدهد بلکه مقاومت گیاه به تنشها را نیز بهبود میبخشد. <br />مواد و روشها: بهمنظور بررسی تأثیر روش کاربرد و سطوح مختلف اسیدهومیک بر رشد رویشی و اجزای عملکرد گیاه کلزا (رقم هایولا 308) آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با 10 تیمار در 4 تکرار به اجرا درآمد که تیمارها شامل مصرف خاکی اسیدهومیک در سه سطح (1، 2 و 4 گرم بر کیلوگرم خاک)، محلولپاشی اسیدهومیک در سه سطح (1/0، 2/0 و 4/0 درصد) و همراه با آب آبیاری در سه سطح (1000، 2000 و 4000 میلیگرم در لیتر) و تیمار شاهد (بدون اسیدهومیک) بود. کاربرد خاکی بهصورت پودر اسیدهومیک و در زمان کشت بر اساس وزن خاک گلدانها و برای محلولپاشی و مصرف همراه با آب آبیاری، هرکدام از سطوح محلولپاشی و مصرف همراه با آب آبیاری به سه قسمت مساوی تقسیم و در سه مرحله (استقرار گیاه، به ساقه رفتن، شروع گلدهی) مورد استفاده قرار گرفتند. محلولپاشی در انتهای روز و بهمنظور مؤثرتر بودن آن از چند قطره مویان جهت خیسخوردگی بیشتر برگها استفاده شد. صفات مورد ارزیابی در این پژوهش شامل وزنتر و خشک ساقه و برگ، ارتفاع بوته، تعداد برگ و گل، زمان تا اولین گلدهی، طول غلاف، تعداد خورجین و تعداد دانه در خورجین ، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت بود. <br />یافتهها: نتایج حاصل از تجزیه واریانس پارامترهای رشد رویشی، وزنتر برگ و ساقه و وزن خشک برگ و ساقه و اجزای عملکرد نشان داد تمام صفات بهجز تعداد برگ در بوته در سطح یک درصد معنیدار شدند. بیشترین ارتفاع بوته، وزنتر برگ و ساقه و وزن خشک برگ و ساقه مربوط به تیمار 2000 میلیگرم در لیتر مصرف همراه با آب آبیاری اسیدهومیک و کمترین مقدار آن مربوط به تیمار شاهد بود. بیشترین تعداد گل مربوط به تیمار 4000 میلیگرم در لیتر مصرف همراه با آب آبیاری و کمترین مدت زمان تا اولین گلدهی نیز مربوط به تیمار 4000 میلیگرم در لیتر مصرف همراه با آب آبیاری اسیدهومیک بود. همچنین بیشترین وزنتر برگ و ساقه و وزن خشک برگ و ساقه و اجزای عملکرد مربوط به تیمار2000 میلیگرم در لیتر مصرف همراه با آب آبیاری بود. تیمار 2000 میلیگرم در لیتر اسیدهومیک همراه با آب آبیاری، به دلیل بالا بودن وزن خشک برگ و ساقه، تعداد دانه در خورجین، تعداد خورجین در بوته و وزن هزار دانه بیشترین عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت را به خود اختصاص داد.<br />نتیجهگیری: استفاده از اسیدهومیک میتواند نقش مثبتی در افزایش پارامترهای رشد رویشی کلزا ایفا کند و میتوان آن را بهعنوان مادهای با منشاء طبیعی در جهت افزایش تولید محصولات زراعی مورداستفاده قرار داد. نتایج حاصل از یافتهها نشان داد که هر سه روش استفاده از اسیدهومیک موجب افزایش پارامترهای رشد رویشی و اجزای عملکرد کلزا نسبت به شاهد شدند اما درمجموع تیمار 2000 میلیگرم در لیتر مصرف همراه با آب آبیاری اسیدهومیک از دو روش مصرف خاکی و محلولپاشی اسیدهومیک مؤثرتر بود.
اسیدهومیک,شاخص برداشت,عملکرد بیولوژیک,کلزا,وزن هزار دانه
https://ejsms.gau.ac.ir/article_3937.html
https://ejsms.gau.ac.ir/article_3937_d5d6d8af9b1a5ba87bd1425d3bc6fde0.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایران
مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
2322-1267
2322-1275
7
3
2017
11
22
تاثیر کاربری اراضی و مواد مادری بر آلودگی خاکهای سطحی شمال استان خوزستان به عناصر سرب و مس
19
36
FA
سعید
حجتی
دانشگاه شهید چمران اهواز
s.hojati@scu.ac.ir
10.22069/ejsms.2017.11964.1685
سابقه و هدف: طی چند دهه اخیر افزایش فعالیتهای صنعتی و استفاده بی رویه از آفتکشها و حشرهکشها (جهت کنترل بیماریهای گیاهی)، کودهای شیمیایی و ضایعات آلی صنعتی جهت افزایش سطح تولید در مناطق شمالی استان خوزستان که قطب کشاورزی استان نیز به شمار میرود نگرانیهای زیادی را در رابطه با انباشت فلزات سنگین در خاکهای این مناطق باعث شده است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر کاربری اراضی و مواد مادری بر پراکنش عناصر مس و سرب در استان خوزستان و تعیین نقاط بحرانی و آلوده به این فلزات انجام شد.<br />مواد و روشها: تعداد 300 نمونه مرکب به صورت تصادفی و با فواصل کم، متوسط و زیاد به ترتیب در مناطق شهری، کشاورزی، مرتعی و جنگلی از خاکهای سطحی (10-0 سانتیمتری) منطقه شامل شهرستانهای شوشتر، شوش، ایذه، باغ ملک، اندیکا، گتوند، دزفول، مسجد سلیمان، لالی و اندیمشک تهیه شد. همچنین با توجه به نقشههای زمین شناسی و مشاهدات صحرایی و به منظور بررسی اثر مواد مادری بر توزیع عناصر مورد مطالعه در مجموع تعداد 26 نمونه از منطقه برداشت شد. سپس ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی نمونهها پس از انتقال به آزمایشگاه و آمادهسازیهای اولیه بر روی آنها به استفاده از روشهای استاندارد آزمایشگاهی تعیین شد. غلظت کل عناصر سرب و مس نمونهها نیز با استفاده از دستگاه جذب اتمی واریان مدل A240 مجهز به کوره گرافیتی اندازهگیری شد. <br />یافته ها: نتایج نشان دادند که بیشترین غلظت کل عناصر سرب و مس مربوط به اراضی با کاربری صنعتی است و کاربریهای شهری، کشاورزی، مرتعی و جنگلی از این حیث در رتبههای بعدی قرار میگیرند. مقایسه غلظت کل عناصر مورد مطالعه با استاندارد کشورهای مختلف نیز حاکی از عدم آلودگی خاکهای منطقه به این عناصر میباشد. لیکن اراضی با کاربری صنعتی در شرایط نزدیک-تری به حدود بحرانی ارائه شده توسط کشورهای مختلف قرار دارند. بیشترین مقادیر شاخصهای زمین انباشت، فاکتور آلودگی و شاخص جامع آلودگی درکاربریهای صنعتی و شهری مشاهده گردید و اراضی با کاربری کشاورزی، مرتعی و جنگلی به ترتیب در رتبههای بعدی قرار گرفتند. بررسی تأثیر مواد مادری بر پراکنش عناصر سرب و مس در منطقه نشان داد که بعد از شیلها، بیشترین فراوانی این عناصر به صورت مارن > رسوبات تفکیک نشده > ماسه سنگ > سنگ آهک است. همچنین مقایسه غلظت کل عناصر سنگین سرب و مس در خاکها و مواد مادری مورد مطالعه حاکی از فزونی غلظت این عناصر در خاکها از مواد مادری متناظر آنها است. <br />نتیجه گیری: مقایسه غلظت عناصر سرب و مس در خاکها و مواد مادری مورد مطالعه به همراه نتایج به دست آمده از مقایسه غلظت عناصر سنگین در کاربریهای مطالعه شده به خوبی نشان میدهد که پراکنش فلزات سرب و مس در منطقه مطالعاتی متاثر از هر دو عامل زمین زاد و انسان زاد میباشد.
زمینزاد,انسانزاد,شیل,شاخص زمین انباشت
https://ejsms.gau.ac.ir/article_3928.html
https://ejsms.gau.ac.ir/article_3928_25dfd804d8e7211d4153d041bf062ec5.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایران
مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
2322-1267
2322-1275
7
3
2017
11
22
اثرتنش کم آبی و قارچ های میکوریزی Rhizophagus intraradices و Funneliformis mosseae برخصوصیات رشدی و جذب برخی عناصر در عدس
37
53
FA
حسینعلی
علیخانی
0000-0002-8740-6059
استاد گروه مهندسی علوم خاک دانشگاه تهران
halikhan@ut.ac.ir
بهرام
ابوالفضلی بهروز
دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تهران
b.ablofazli@ut.ac.ir
فرهاد
رجالی
هیئت علمی موسسه تحقیقات آب و خاک کشور
f-rejali@yahoo.com
10.22069/ejsms.2017.10626.1627
سابقه و هدف: کمبود آب یکی از عوامل محدودکنندهی تولید محصولات کشاورزی در مناطق خشک و نیمه خشک است. در سالهای اخیر ریزسازوارههای مفید بهعنوان یکی از راهکارهای کاهش اثرات تنش خشکی و افزایش تولید محصول در کشاورزی پایدار ارزیابیشدهاند. بنابراین این پژوهش با هدف ارزیابی تأثیر قارچهای میکوریزی بر رشد و جذب برخی عناصر گیاه عدس (رقم بیله سوار) تحت تنش شرایط کمآبی انجام گرفت.<br />مواد و روشها: آزمایشی در آرایش فاکتوریل بهصورت طرح کامل تصادفی شامل دو فاکتور، تنش رطوبتی در چهار سطح (20%، 40%، 60% و 80% رطوبت قابل دسترس) و فاکتور دوم نوع قارچ میکوریزی در چهار سطح Rhizophagus intraradices و Funneliformis mosseae، مخلوط دو گونه و شاهد در اتاقکهای رشد در گروه علوم و مهندسی خاک دانشگاه تهران طراحی و در سال 1393 انجام گرفت. پس از طی دورهی رشد، صفات رشدی شامل مادهی خشک شاخساره، وزن خشک ریشه، تعداد غلاف، کلروفیل برگ، کلنیزاسیون ریشه، ارتفاع گیاه و عناصر N, P, K, Fe, Zn در شاخساره اندازهگیری شد. و تجزیه تحلیل آماری دادهها با نرمافزارSAS و مقایسهی میانگین دادهها با آزمون چند دامنهای دانکن در سطح پنج درصد انجام گرفت.<br />یافتهها : نتایج نشان داد در اثر تنش کم آبی تمام صفات گیاهی اندازهگیری شده کاهش یافت به طوری که مادهی خشک شاخساره، وزن خشک ریشه، تعداد غلاف، شاخص کلروفیل برگ، کلنیزاسیون ریشه و ارتفاع گیاه در بالاترین سطح تنشS1 نسبت به شاهد NS به ترتیب 99/49، 12/41، 2/11، 4/24، 06/26، 09/28 و 15/22 درصد کاهش یافتند. همچنین اثر متقابل تنش کم آبی و گونهی قارچ میکوریز بر تمام صفات اندازه گیری شده بجز ارتفاع بوته، وزن خشک ریشه، عدد کلروفیل، روی، فسفر و پتاسیم در سطح پنجدرصد معنی دار بود. تمام صفات اندازهگیری شده در گیاهان تلقیح شده با قارچ میکوریزی با گیاهان غیر میکوریزی بالاتربود. بیشترین تعداد غلاف، وزن خشک شاخساره و آهن در تیمار M1NS بدست آمد که به ترتیب نسبت به شاهد 51، 07/36، 48/79 درصد بیشتر بود. بیشترین میزان کلنیزاسیون ریشه در تیمار S3M2 به میزان 3/87 درصد و کمترین مقدار در تیمار S1NM به میزان 25/8 درصد به دست آمد. همچنین قارچهای میکوریزی R. intraradices، F. mosseae و مخلوط دو گونه محتوای آهن در شاخساره رابه ترتیب 2/89 ،0/45، 7/33 درصد نسبت به شاهد افزایش دادند.<br />نتیجهگیری:تنش کم آبی تاثیر منفی برتمام شاخص های رشد داشت اما بیشترین کاهش در وزن خشک ریشه و شاخساره دید شد. کاربرد قارچ های میکوریز تأثیر معنیداری بر صفات رشدی و جذب عناصر داشت. استفاده از قارچ های میکوریزی R. intraradices و F. mosseae اثرات منفی تنش کمآبی را کاهش داد و افزایش رشد و جذب بیشتر عناصر را به دنبال داشت.
لمات کلیدی: خشکسالی,وزن خشک شاخساره,کلنیزاسیون ریشه,آهن,تعداد غلاف
https://ejsms.gau.ac.ir/article_3929.html
https://ejsms.gau.ac.ir/article_3929_edb339d810e4eac3308f3db6f123b1f4.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایران
مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
2322-1267
2322-1275
7
3
2017
11
22
ترکیب روشهای نقشهبرداری مرسوم و زمینآماری برای تخمین برخی از ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک (مطالعه موردی: منطقه ساردوئیه، استان کرمان)
55
72
FA
زهرا
فاریابی
دانش آموخته کارشناسی ارشد دانشگاه ولی عصر (عج) رفسنجان
faryabizahra@ymail.com
عیسی
اسفندیارپور بروجنی
0000-0003-3331-7189
عضو هیأت علمی
iesfandiarpour@yahoo.com
حسین
شکفته
استادیار گروه علوم خاک دانشگاه ولی عصر (عج) رفسنجان
h.shekofteh@vru.ac.ir
حسین
شیرانی
دانشیار گروه علوم خاک دانشگاه ولی عصر (عج) رفسنجان
shirani@vru.ac.ir
10.22069/ejsms.2018.10210.1604
سابقه و هدف: خاکها دارای ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی بسیار متنوعی هستند که نوع و مقدار تغییرات این ویژگیها در رابطه با عملیات کشت و کار محصولات کشاورزی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. بهمنظور مدیریت بهینه خاک، نیاز به دانستن این ویژگیها میباشد؛ اما از آنجا که اندازهگیری این ویژگیها در آزمایشگاه و آن هم برای یک سطح وسیع، بسیار هزینهبر است، نیاز به برآورد توزیع مکانی آنها احساس میگردد. پژوهش حاضر به تخمین برخی از ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک در واحدهای نقشه ژئوفرم بخشی از اراضی منطقه ساردوئیه استان کرمان با کاربرد روشهای سنتی نقشهبرداری خاک، کریجینگ، و ترکیب این دو شیوه در قالب یک تخمینگر واحد پرداخته و نتایج دو روش با یکدیگر مقایسه شده است.<br />مواد و روشها: از خاک سطحی (عمق صفر تا 30 سانتیمتری) 150 نقطه مشاهداتی با میانگین فاصله 200 متر در قالب یک الگوی نمونهبرداری تصادفی طبقهبندیشده، نمونهبرداری شد. همچنین، با استفاده از سیلندر، نمونههای دستنخورده از هر موقعیت مشاهداتی برداشت گردید. پس از هواخشک نمودن نمونههای برداشتشده و عبور آنها از الک دو میلیمتری، تجزیههای آزمایشگاهی لازم بر روی آنها انجام شد. پس از محاسبه مقادیر تخمینی و واریانس خطای متغیرهای مطالعاتی با استفاده از تخمینگرهای مورد نظر، اعتبارسنجی آنها با استفاده از شاخصهای آماری ضریب تبیین و جذر میانگین مربع خطای نسبی انجام گرفت.<br />یافتهها: تمامی ویژگیهای مورد مطالعه، بهجزء چگالی ظاهری و واکنش خاک، از تغییرپذیری متوسط برخوردار بودند. ساختار مکانی همه متغیرهای مورد مطالعه بهجزء درصد حجمی ذرات درشت، درصد ماده آلی و قابلیت هدایت الکتریکی که ساختار مکانی قوی داشتند، از نوع متوسط بود و مدلهای کروی و نمایی بهخوبی توانستند ساختار مکانی ویژگیهای خاک را مدلسازی کنند. دامنه این مدلها برای ویژگیهای مختلف از حدود 450 متر برای ظرفیت زراعی تا 1945 متر برای واکنش خاک متغیر بود. با توجه به اینکه میانگین دامنههای ویژگیهای مورد مطالعه، حدود 880 متر بود؛ میتوان این فاصله را بهعنوان فاصله بهینه نمونهبرداری برای مطالعات آتی در این منطقه مد نظر قرار داد.<br />نتیجهگیری: نتایج نشان داد زمانی که کلاس همبستگی مکانی یک متغیر، قوی باشد؛ استفاده از تخمینگر کریجینگ و روش ترکیبی، تخمین موفقیتآمیزی از آن ویژگی را به همراه خواهد داشت. بهعلاوه، در چنین وضعیتی، کاربرد تخمینگر ترکیبی منجر به کاهش قابل توجهی در میزان اُریب تخمینها شد. از سوی دیگر، استفاده از روش ترکیبی برای تخمین سایر ویژگیهای خاکهای منطقه مطالعاتی که کلاس همبستگی مکانی متوسط داشتند از ارجحیت قابل توجهی نسبت به دو تخمینگر دیگر (نقشه ژئوفرم و نقشه کریجینگ) برخوردار نبود.
تغییرپذیری مکانی خاک,روش ژئوپدولوژی,کریجینگ,نقشهبرداری سنتی خاک
https://ejsms.gau.ac.ir/article_3930.html
https://ejsms.gau.ac.ir/article_3930_99f250dd7a12a0a06f0c1368fc251f7c.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایران
مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
2322-1267
2322-1275
7
3
2017
11
22
تأثیر تلقیح باکتری حلکننده پتاسیم با شیل گلاکونیتدار بومی بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم دیم در شرایط مزرعهای
73
90
FA
سید عبدالصاحب
حسینی
مدرس دانشگاه فرهنگیان
seyed.325@gmail.com
محسن
علمائی
0000-0000-0000-0000
هیات علمی دانشگاه گرگان
olamaee_m@yahoo.com
سید علیرضا
موحدی نائینی
0000-0000-0000-0000
هیات علمی دانشگاه گرگان
salirezam@yahoo.com
فرهاد
خرمالی
0000-0001-6805-7343
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی
khormali@yahoo.com
رضا
قربانی نصرآبادی
0000-0002-6381-1017
هیات علمی
rgnasr@yahoo.com
10.22069/ejsms.2018.12804.1728
سابقه و هدف: پتاسیم فراوانترین عنصر غذایی پرنیاز در 15 سانتیمتری لایه سطحی خاک است. میکاها، فلدسپارهای پتاسیمدار و ورمیکولیتها سه گروه مهم از کانیهای پتاسیمدار میباشند. ریزجانداران خاک نقش مهمی در چرخه طبیعی پتاسیم دارند، در نتیجه آنها میتوانند بهعنوان یک فناوری مکمل در بهبود جذب پتاسیم خاک توسط گیاه مورد استفاده قرار گیرند. کانی میکایی گلاکونیت به-عنوان یکی از منابع کودی پتاسیم مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این پژوهش مطالعه تأثیر تلقیح باکتری حلکننده پتاسیم با شیل گلاکونیتدار بومی بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم دیم در شرایط مزرعهای بود.<br />مواد و روشها: پس از جداسازی و خالص سازی جدایهها، سنجش شاخصهای محرک رشدی انجام شد. براساس توانمندی حل-کنندگی پتاسیم جدایه مورد نظر برای استفاده در آزمون مزرعهای انتخاب و به کمک آزمون 16S rRNA شناسایی گردید. کانی گلاکونیت از حوالی روستای آقتقه در بخش مراوهتپه استان گلستان جمعآوری و به آزمایشگاه بیولوژی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان انتقال داده شد. پس از خردایش، ذرات شیل گلاکونیتدار از الک 60 مش عبور داده شد. مطالعات XRD وXRF برروی کانی گلاکونیت خرد شده انجام گرفت. این پژوهش در قالب طرح کامل تصادفی با نه تیمار شامل: 1- تیمار شاهد 2- تیمار تلقیح باکتری+ گلاکونیت 3- تیمار تلقیح باکتری+ گلاکونیت+ مواد آلی 4- تیمار تلقیح باکتری+ مواد آلی 5- تیمار گلاکونیت+ مواد آلی 6- تیمار گلاکونیت 7– تیمار کود سولفات پتاسیم 8 - تیمار باکتری 9 - تیمار مواد آلی، در سه تکرار در سال زراعی 1395-1394در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان برروی گندم رقم کریم در شرایط دیم انجام گرفت. صفات اندازهگیری شده مزرعهای شامل عملکرد و اجزای عملکرد گندم بود. <br />یافتهها: آزمایشات مربوط به آنالیز ترکیب شیمیایی کانی گلاکونیت نشان داد که این کانی حاوی اکسید پتاسیم (2/3 درصد)، آهن و سایر عناصر ریزمغذی است که میتواند مورد استفاده گیاه واقع شود. براساس نتایج این پژوهش تیمارهای آزمایشی اثر معنیداری (P<0.01) بر عملکرد دانه، عملکرد کاه و کلش و همچنین اجزای عملکرد دانه گندم داشتند. بهطوریکه بیشترین مقدار برای تعداد خوشه در متر مربع، تعداد دانه در خوشه، تعداد سنبلچه در خوشه، وزن هزار دانه، عملکرد دانه (5650 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد کاه و کلش (9826 کیلوگرم در هکتار) در تیمار ترکیبی گلاکونیت، ماده آلی و باکتری مشاهده شد و کمترین مقدار برای این صفات در تیمار شاهد (3687 کیلوگرم در هکتار) بدست آمد. پس از تیمار ترکیبی گلاکونیت، ماده آلی و باکتری، تیمارهای ترکیبی دو تایی نیز دارای اجزای عملکرد و عملکرد دانه بالاتری نسبت به تیمارهای تنهایی خود بودند، همچنین نتایج این آزمایش نشان داد که در تیمار-های ترکیبی میزان جذب پتاسیم در دانه و کاه (67/133 و 27/ 40 کیلوگرم در هکتار) بهطور معنیداری از سایر تیمارها بیشتر بود که این حاکی از آن است که گلاکونیت، ماده آلی و باکتری با اثر همآفزایی که روی یکدیگر گذاشته و باعث افزایش میزان جذب در گندم شدند و بنابراین کانی گلاگونیت توانست در تأمین پتاسیم گیاه مؤثر باشد و باعث افزایش عملکرد گندم شود. <br />نتیجهگیری: تجزیه واریانس و مقایسه میانگینها نشان داد که تیمار ترکیبی مواد آلی- گلاکونیت- باکتری در مقایسه با کود سولفات پتاسیم باعث افزایش معنیدار عملکرد در سطح یک درصد نسبت به سایر تیمارها دارد. این بررسی نشاندهنده تأثیر قابل توجه باکتری-های حلکننده پتاسیم بر شیل گلاکونیتدار بومی در تأمین پتاسیم برای گیاه است و کانی گلاکونیت بهتنهایی و یا همراه با تلقیح باکتریایی و مواد آلی توان آزادسازی پتاسیم را دارا بوده و میتواند بهعنوان کود پتاسه بخشی از نیاز پتاسیمی گیاه را تأمین نماید.
ریزجانداران,عناصر غذایی,کانیهای پتاسمدار,ماده آلی
https://ejsms.gau.ac.ir/article_3931.html
https://ejsms.gau.ac.ir/article_3931_502985c55dd92b0fc990bf4f3999aca1.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایران
مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
2322-1267
2322-1275
7
3
2017
11
22
بررسی تاثیر کودهای شیمیایی و دامی بر خصوصیات شیمیایی برگ پرتقال (تامسون ناول)
91
106
FA
شاهین
شاهسونی
عضو هیات علمی
shahsavani2001@yahoo.com
صدیقه
گران ملک
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد علوم خاک
geran_s64@yahoo.com
شاهرخ
قرنجیک
عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شاهرود
gharanjik@hotmail.com
10.22069/ejsms.2017.11707.1675
سابقه و هدف: کودهای شیمیایی عمده ترین نقش را جهت این افزایش محصول در واحد سطح ایفا میکنند. اما بررسی ها نشان داده است استفاده طولانی مدت از کودهای شیمیایی با وجود نمکهای قوی و مخرب خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک را تخریب، نفوذپذیری را کاهش، وزن مخصوص ظاهری را افزایش و نفوذپذیری ریشه گیاه را دچار مشکل ساخته و در نهایت کاهش عملکرد محصولات را به ارمغان میآورد. هدف این تحقیق تعیین نسبت مطلوب کودهای شیمیایی و دامی به منظور کاهش مصرف کود های شیمیای در تولید مرکبات در منطقه شمال ایران میباشد.<br />مواد و روشها: به منظور بررسی تاثیر تواًم مقادیر مختلف کودهای شیمیایی و دامی (گوسفندی) و رسیدن به ترکیب مناسب کودی مرکبات (پرتقال رقم تامسون ناول) آزمایشی در سال 1392 به صورت فاکتوریل و بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با 9 تیمار و 3 تکرار در یکی از باغهای شهرستان ساری به اجرا در آمد. تیمارها شامل سه سطح از کود دامی (0، 6 و 12 کیلوگرم به ازای هر درخت) و سه سطح از کودهای شیمیایی ماکرو که شامل سولفات آمونیوم، سوپرفسفات تریپل و سولفات پتاسیم (صفر، 30 و 60 درصد توصیه بر مبنای آزمون خاک) بودند. <br />یافتهها: نتایج نشان داد که بیشترین میزان جذب نیتروژن، فسفر، پتاسیم برگ پرتقال در تیمار تلفیقی60 درصد از کودهای شیمیایی (90 کیلوگرم آمونیوم سولفات،60 کیلوگرم سوپر فسفات، 100 کیلوگرم سولفات پتاسیم در هکتار) و 6 کیلوگرم کود دامی بدست آمد. همچنین بیشترین غلظت کلسیم، منیزیم، آهن، منگنز، روی در برگ پرتقال تامسون با کاربرد30 درصد از کودهای شیمیایی (45 کیلوگرم آمونیوم سولفات،30 کیلوگرم سوپر فسفات،50 کیلوگرم سولفات پتاسیم در هکتار) و 12 کیلوگرم کود دامی حاصل شد. درختان پرتقال مورد مطالعه با مصرف 60 درصد از کودهای شیمیایی (90 کیلوگرم آمونیوم سولفات،60 کیلوگرم سوپر فسفات، 100 کیلوگرم سولفات پتاسیم برای هر درخت) و 12 کیلوگرم کود دامی بیشترین رشد بهاره و تابستانه را داشتند.<br />نتیجه گیری: حداکثر جذب نیتروژن، فسفر، پتاسیم برگ میوه تامسون در تیمار کاربرد تلفیقی 60 درصد از کودهای شیمیایی (90 کیلوگرم آمونیوم سولفات،60 کیلوگرم سوپر فسفات، 100 کیلوگرم سولفات پتاسیم برای هر درخت) و 6 کیلوگرم کود دامی بدست آمد. در تیمار تلفیقی کاربرد 30 درصد از کودهای شیمیایی (45 کیلوگرم آمونیوم سولفات،30 کیلوگرم سوپر فسفات،50 کیلوگرم سولفات پتاسیم برای هر درخت) و 12 کیلوگرم کود دامی بیشترین غلظت کلسیم، منیزیم، آهن، منگنز، روی در برگ میوه تامسون ایجاد شد. با کاربرد 30 درصد از کودهای شیمیایی (45 کیلوگرم آمونیوم سولفات،30 کیلوگرم سوپر فسفات،50 کیلوگرم سولفات پتاسیم برای هر درخت) و 12 کیلوگرم کود دامی بیشترین گوگرد برگ میوه نتیجه شد.
عناصر غذایی,کود گوسفندی,نیتروژن,فسفر,پتاسیم
https://ejsms.gau.ac.ir/article_3932.html
https://ejsms.gau.ac.ir/article_3932_da3bd759cd547b080e2bf728334774fd.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایران
مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
2322-1267
2322-1275
7
3
2017
11
22
تأثیر روش کاربرد و سطوح مختلف کود گاوی بر عملکرد و غلظت برخی عناصر غذایی گیاه سیر ( Allium sativum)
107
121
FA
سیفاله
فلاح
عضو هیات علمی دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهرکرد
falah1357@yahoo.com
زهرا
امین
دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه شهرکرد
zahra20aa@gmail.com
علی
عباسی سورکی
عضو هیأت علمی دانشگاه شهرکرد
aabasi59@yahoo.com
10.22069/ejsms.2017.11481.1661
سابقه و هدف: مدیریت افزودن کود یکی از عوامل ضروری جهت موفقیت در کشت گیاهان دارویی است. کاربرد صحیح عناصر غذایی، نه تنها نقش اساسی در افزایش عملکرد دارد، بلکه در بهبود کیفیت محصول تولید شده نیز مؤثر است. کود دامی دارای مزایایی اکولوژیکی و زراعی است اما پخش سطحی آن در مزرعه نیازمند دسترسی به مقادیر زیادی از این کود است که هزینه اقتصادی و زیست محیطی را به دنبال دارد، بنابراین هدف از پژوهش حاضر ارزیابی اثر روش کاربرد و سطوح مختلف کود گاوی بر عملکرد و غلظت برخی عناصر غذایی گیاه سیر بود.<br />مواد و روشها: آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد در سال زراعی 94-1393 اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل سه سطح کود گاوی (27، 40 و 53 تن در هکتار) و دو روش کاربرد کود (پخش سطحی و زیرسطحی) بودند. در این آزمایش صفاتی چون رنگدانههای فتوسنتزی، ارتفاع بوته، تعداد سیرچه، وزن سیرچه، عملکرد، غلظت نیتروژن، غلظت فسفر، غلظت پتاسیم، غلظت گوگرد و غلظت نیترات سیر اندازه گیری شد.<br />یافتهها: نتایج نشان داد بیشترین میزان کلروفیل b در تیمار پخش سطحی ۲۷ تن کود گاوی در هکتار با میانگین 23/1 میلیگرم بر گرم مشاهده گردید. بالاترین ارتفاع بوته برای کاربرد زیرسطحی ۵۳ تن کود گاوی در هکتار و پخش سطحی ۴۰ تن کود گاوی در هکتار به ترتیب با میانگین 8/52 و 3/53 سانتیمتر مشاهده شد. بیشترین تعداد سیرچه در بوته با میانگین 78/10 سیرچه در تیمار پخش سطحی ۴۰ تن کود گاوی در هکتار بهدست آمد. بیشترین وزن سیرچه در تیمارهای کاربرد زیرسطحی و سطحی ۵۳ تن کود گاوی در هکتار به ترتیب با میانگین 58/4 و 94/4 گرم مشاهده شد. بیشترین غلظت نیتروژن مربوط به کاربرد سطحی ۴۳ تن در هکتار کود گاوی با میزان 9/1 گرم بر کیلوگرم بود، اما بالاترین میزان فسفر در کاربرد زیرسطحی ۵۳ تن کود گاوی در هکتار با میانیگن 8/1 گرم بر کیلوگرم حاصل شد. کاربرد زیرسطحی ۲۷ تن کود گاوی در هکتار غلظت پتاسیم بیشتری نسبت به سایر تیمارها نشان داد. غلظت گوگرد در روش زیرسطحی نسبت به پخش سطحی کود گاوی ۶/۶ درصد افزایش داشت. تیمارهای کاربرد زیرسطحی ۲۷ و ۴۰ تن در هکتار و تیمار پخش سطحی ۵۳ تن در هکتار دارای بالاترین میزان عملکرد بودند. غلظت پایین نیترات با کاربرد زیرسطحی ۴۰ تن در هکتار و پخش سطحی ۲۷ و ۵۳ تن در هکتار کود گاوی مشاهده شد.<br />نتیجه گیری: با توجه به نتایج، در میان تیمارهای کاربردی، تیمار زیرسطحی 40 تن کود گاوی در هکتار بهترین بود، چون دارای بیشترین عملکرد بود و غلظت نیترات در گیاه را نیز کاهش داد.<br />واژههای کلیدی: عملکرد، گوگرد، کود گاوی، نیترات
عملکرد,گوگرد,کود گاوی,نیترات
https://ejsms.gau.ac.ir/article_3933.html
https://ejsms.gau.ac.ir/article_3933_16c7ecc64920325d81ac078aa0082bca.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایران
مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
2322-1267
2322-1275
7
3
2017
11
22
تاثیر گچ، گوگرد و هیوماکس بر برخی ویژگیهای نهال پسته و خاک در مزرعه
123
138
FA
اعظم
رضوی نسب
فارغ التحصیل دکتری علوم خاک دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد و عضو هیات علمی (مربی) دانشگاه پیام نور
azamrazavinasab@yahoo.com
امیر
فتوت
0000-0002-5551-7002
عضو هیات علمی گروه علوم خاک دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد
afotovat@um.ac.ir
علیرضا
آستارایی
دانشیار گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد
alirezaastaraei@yahoo.com
احمد
تاج آبادی پور
دانشیار گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ولی عصر (عج) رفسنجان.
ahtajabadi@yahoo.com.au
10.22069/ejsms.2017.11757.1676
سابقه و هدف: به علت شور-سدیمی بودن اغلب خاکهای تحت کشت پسته، این محصول عملکردی بسیار پایینتر از حد اقتصادی دارد. از اینرو مواد اصلاحی مانند میتواند به ترتیب با وارد کردن کلسیم و در نتیجه جایگزینی آن با سدیم خاک و گوگرد با تولید اسید سولفوریک و کاهش موضعی pH و افزایش قابلیت جذب عناصر غذایی و همچنین اسید هیومیک، به عنوان بهبود دهنده وضعیت فیزیکی، شیمیایی و زیستی خاک و تحریک رشد از طریق اثر بر متابولیسم گیاه موثر باشد. بنابراین هدف این تحقیق بررسی اثر گچ، گوگرد و اسید هیومیک از نوع هیوماکس در طی زمان بر برخی ویژگیهای برگ پسته و خاک بود.<br />مواد و روشها: آزمایش به صورت کرتهای خرد شده در دو سال، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. کرت اصلی مواد اصلاحی شیمیایی (گچ و گوگرد عنصری) به میزان 10 تن در هکتار (معادل 270 گرم در هر گودال) و کرت فرعی روش مصرف هیوماکس (عدم مصرف، مصرف خاکی 40 لیتر و محلول پاشی 5/2 لیتر در هکتار) بوده و تجزیه واریانس دادههای دو سال به صورت تجزیه مرکب انجام شد. این پژوهش در مزرعه ایزدیاران در 30 کیلومتری جنوب سیرجان، اجرا گردید. گچ و گوگرد در اسفند سال 1390 همزمان با کاشت نهال پسته یک ساله (رقم بادامی سیرجان)، در گودال کاشت ریخته و تیمار اسید هیومیک در اوایل خرداد سال 1391 و 1392 اعمال و در اوایل مرداد سال اول و دوم نمونه برداری از برگ و در اسفند سال اول و دوم نمونه برداری از خاک انجام شد.<br />یافتهها: نتایج (با احتمال 5% معنیدار) نشان داد که در سال دوم میزان کلروفیل کل (26 درصد) ، کارتنوئیدها (44/21 درصد) و پتاسیم برگ (25/42 درصد) نسبت به سال اول کاهش یافت درحالیکه کاربرد گوگرد دو ویژگی اول را افزایش داد. کاربرد گچ باعث افزایش کلروفیل a و پتاسیم برگ شد. از سوی دیگر مصرف خاکی هیوماکس منجر به افزایش میزان کلروفیل b و فسفر برگ به میزان 22/56 و 44/19 درصد گردید. بهترین ترکیب موثر بر ویژگیهای فیزیولوژیک، ترکیب گوگرد و مصرف خاکی هیوماکس در سال دوم بوده که بویژه باعث افزایش معنیدار میزان کلروفیل b و کارتنوئیدها شد، درحالیکه برهمکنش هیچکدام از تیمارها میزان نیتروژن، فسفر و پتاسیم برگ را افزایش نداد. در سال دوم قابلیت هدایت الکتریکی (6/38 درصد)، ظرفیت تبادل کاتیونی خاک نسبت به سال اول کاهش و pH و نیتروژن خاک (123درصد) افزایش یافت. کاربرد گوگرد باعث کاهش جرم مخصوص ظاهری (8 درصد) و افزایش میانگین قطر خاکدانهها، پایداری خاکدانهها در آب و قابلیت هدایت الکتریکی شد. مصرف خاکی هیوماکس، جرم مخصوص ظاهری (9 درصد) و پایداری خاکدانهها در آب را کاهش داد درحالیکه ترکیب گوگرد و محلول پاشی هیوماکس، باعث بیشترین مقدار میانگین قطر خاکدانهها و استفاده از ترکیب گچ و محلول پاشی هیوماکس بیشترین ظرفیت تبادل کاتیونی خاک را به همراه داشت. به علت زیاد بودن خاصیت بافری خاک، هیچ یک از تیمارها بر تغییر pH خاک اثر معنیدار نداشت. همچنین هیچکدام از برهمکنشهای تیمارها باعث افزایش غلظت نیتروژن کل، فسفر و پتاسیم قابل جذب خاک نشد.<br />نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد که یکی از بهترین ترکیبها برای افزایش برخی ویژگیهای فیزیولوژیک (کلروفیل کل و کارتنوئید) کاربرد همزمان گوگرد و مصرف خاکی هیوماکس به ویژه در سال دوم است. کاربرد گچ و مصرف خاکی اسید هیومیک به ترتیب باعث افزایش پتاسیم و فسفر برگ گردید. کاربرد گوگرد، باعث بهبود برخی ویژگیهای فیزیکی خاک (جرم مخصوص ظاهری خاک، میانگین قطر خاکدانهها و پایداری خاکدانهها در آب) شد. قابلیت هدایت الکتریکی خاک در سال دوم و بدون کاربرد مواد اصلاحی کاهش و نیتروژن خاک افزایش یافت.
پسته,شوری خاک,گچ,گوگرد,هیوماکس
https://ejsms.gau.ac.ir/article_3934.html
https://ejsms.gau.ac.ir/article_3934_11f10be764a49ce0d63ce1df64376ac3.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایران
مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
2322-1267
2322-1275
7
3
2017
11
22
تاثیر باکتریهایحلکننده پتاسیم بر برخی ویژگیهای گندم و جذب پتاسیم در شرایط گلخانهای
139
152
FA
نعیمه
عنایتی ضمیر
0000-0001-5041-1471
دانشگاه شهید چمران اهواز
n.enayatzamir@scu.ac.ir
اکبر
قدمخانی
دانشجو
akbar.gh.khani@gmail.com
مجتبی
نوروزی مصیر
هیات علمی دانشگاه شهید چمران
mnm.scu@gmail.com
10.22069/ejsms.2017.13503.1754
سابقه و هدف: پتاسیم یکی از عناصر غذایی پرنیاز و فراوانترین کاتیون جذب شده در بیشتر گیاهان است. کمبود آن باعث خشکیدگی برگ و کاهش عملکرد دانه گندم میشود. بیشترین مقدار پتاسیم در خاک به شکل غیرقابل دسترس برای گیاه است. برخی از باکتریهای محرک رشد قادر به آزاد کردن پتاسیم از کانیهای دارای پتاسیم و افزایش دسترسی آن برای جذب گیاه هستند. بنابراین این پژوهش با هدف بررسی تأثیر باکتریهای حلکننده پتاسیم در بهرهگیری گندم از پتاسیم خاک انجام شده است.<br />مواد و روش: این پژوهش در گلخانه با آرایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در 3 تکرار انجام شد. فاکتورهای آزمایش چهار سطح باکتری (شاهد بدون مایه زنی، مایه زنی با انتروباکتر کلوزه، مایه زنی با سودوموناس و مایه زنی با هردو باکتری) و دو سطح کود سولفات پتاسیم (صفر درصد و 50 درصد نیازی کودی) بودند. طی دوره آزمایش شاخصهایی مانند ارتفاع گیاه و شاخص کلروفیل اندازهگیری شد. در پایان دوره کشت، وزن خشک ریشه و اندام هوایی و مقدار پتاسیم در ریشه، ساقه و دانه (پس از خاکسترگیری از اندام گیاه) به کمک فروخ سنج اندازهگیری شد. عملکرد دانه (5 بوته در گلدان) و مقدار جذب پتاسیم در دانه نیز محاسبه شد. همچنین مقدار پتاسیم تبادلی خاک با استفاده از استات آمونیوم اندازهگیری شد.<br />نتایج: مقدار پتاسیم تبادلی خاک با کاربرد هر یک از تیمارهای باکتری نسبت به تیمار شاهد افزایش معناداری را در سطح یک درصد نشان داد. بیشترین مقدار پتاسیم تبادلی خاک به ترتیب در حضور انتروباکتر کلوزه، مخلوط دو باکتری و سودوموناس با افزایش 7/15 %، 8 % و 8/5 % نسبت به شاهد مشاهده شد. تاثیر تیمارهای باکتری بر مقدار کلروفیل، ارتفاع بوته و وزن خشک ریشه در سطح یک درصد و بر مقدار وزن خشک ساقه در سطح پنج درصد معنادار بود. بیشترین مقدار عملکرد دانه در حضور انتروباکتر کلوزه و مخلوط دو باکتری به ترتیب با 5/14 % و 5/4 % افزایش نسبت به شاهد بهدست آمد. بیشترین مقدار غظت پتاسیم در ریشه و ساقه به ترتیب با افزایش 5/40 % و 9/50 % نسبت به تیمار شاهد در حضور انتروباکتر کلوزه مشاهد شد. همچنین بیشترین مقدار غلظت و جذب پتاسیم دانه در حضور انتروباکتر کلوزه و پس از آن مخلوط دو باکتری مشاهده شد.<br />نتیجهگیری: بر اساس نتایج به دست آمده بیشینه تمام ویژگیهای اندازهگیری شده در تیمار دارای انتروباکتر کلوزه نشان دهنده امکان استفاده از آن در کاهش مصرف کودهای شیمیایی در راستای تولید بهینه محصول و کشاورزی پایدار است.
رشد,پتاسیم,کود,جذب,عملکرد
https://ejsms.gau.ac.ir/article_3935.html
https://ejsms.gau.ac.ir/article_3935_d27d9dcd7101eb15ffd0171565e7a02a.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایران
مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
2322-1267
2322-1275
7
3
2017
11
22
ارزیابی تناسب اراضی منطقه هشترود با فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی برای تیپ بهره وری نخود آبی
153
166
FA
مسلم
ثروتی
عضو هیئت علمی دانشگاه ارومیه
moslemservati@gmail.com
حمیدرضا
ممتاز
عضو هیئت علمی دانشگاه ارومیه
hamidmomtaz@gmail.com
حسین
رضائی
استادیار گروه علوم و مهندسی خاک، دانشگاه تبریز،
hosseinrezaei@tabrizu.ac.ir
مجید
پیشنماز احمدی
دانش آموخته کارشناسی ارشد گروه جغرافیا و برنامه ریزی، دانشگاه تبریز
majid.ahmadi@yahoo.com
10.22069/ejsms.2017.11636.1668
سابقه و هدف: ارزیابی تناسب اراضی با دستورالعمل فائو معمولترین رویکرد برای ارزیابی اراضی بوده که مبتنی بر پارامترهای بیوفیزیکی و پارامترهای اقتصادی-اجتماعی اراضی است. فائو برای ارزیابی و تهیه نقشههای تناسب از شیوه بولین استفاده میکند که توسط عدهای از محققین ارزیابی مورد نقد و انتقاد قرار گرفته است چرا که طبیعت پیوسته خاک و عدم قطعیت در اندازهگیریها را در نظر نمیگیرد، بنابراین برای چیره شدن بر مشکلات ابهام در تعریف و سایر عدم قطعیتها روش فازی پیشنهاد شدهاست. فرآیند تحلیل سلسله مراتبی نیز ضرایب وزنی مورد نیاز برای ارزیابی تناسب اراضی را با کمک ماتریس ارجحیت برای همه معیارهای موثر با استفاده از مقایسات جفتی با ضرایب الویت قابل تغییر محاسبه و نظرات کارشناسی را وارد مدل میکند. نهایتا تناسب اراضی استنتاج شده با روش تلفیقی فازی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی نهتنها وابسته به توابع عضویت فازی بوده بلکه وابسته به وزن اختصاص یافته به همه ویژگیها است. این مقاله از روش فرآیند سلسله مراتبی فازی برای ارزیابی تناسب اراضی استفاده میکند و فرصتی برای مدلسازی تولید نخود آبی در یک مطالعه موردی شهرستان هشترود (جنوب استان آذربایجان شرقی) میباشد. <br />مواد و روشها: دادههای مورفولوژیکی و آزمایشگاهی از 29 خاکرخ در مزارع نخود شهرستان هشترود جمعآوری شد. ویژگیهای خاک و زمیننما بر اساس بررسی منابع و میزان وزنهای ارایه شده بر اساس نظرات کارشناسی انتخاب گردید. برای ارزیابی تناسب اراضی در مرحله اول ساختار سلسله مراتبی تشکیل گردید. در مرحله دوم مقادیر ویژگیهای اراضی انتخاب شده بهوسیله توابع عضویت متقارن و نامتقارن فازیسازی شدند. در مرحله سوم اثرات متقابل و ارزش مربوط به هر ویژگی برآورد شد. وزنها از مقایسههای جفتی روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی بر اساس نظرات کارشناسی بهدست آمد. در مرحله چهارم لایههای وزندار با تابع مربوطه تشکیل گردید. نهایتا تناسب اراضی با ترکیب لایههای وزندار اراضی تعیین گردید. برای سنجش صحت مدل ارزیابی نیز از تطابق و عدم تطابق بین نقشه تناسب اراضی و تولید واقعی استفاده شد. <br />یافتهها: نتایج نشان داد که هیچ نقطهای در منطقه مورد مطالعه با توابع عضویت پیوسته برابر یک (کاملا متناسب) ارزیابی نشد. در این روش توابع عضویت برای برخی از ویژگیهای موثر در تولید نخود آبی برابر یک است، با این حال تناسب نهایی علاوه بر اینکه به مقادیر توابع عضویت وابسته است به وزنهای اختصاص داده شده به هر ویژگی با روش فرآیند سلسله مراتبی نیز بستگی دارد. همچنین نتایج موید این مطلب است که اغلب منطقه مطالعاتی (2/62 درصد) با توابع عضویت مربوطه در کلاسهای تناسب 6/0 تا 7/0 طبقهبندی شدند. ظرفیت تبادل کاتیونی (179/0)، ظرفیت نگهداری آب در دسترس (161/0) و کربنات کلسیم (143/0) وزن بیشتری نسبت به سایر معیارها اخذ نمودند، بنابراین بهعنوان مهمترین معیارها در تناسب اراضی منطقه محسوب میشوند. تطابق بین نقشه تناسب اراضی و تولید واقعی نیز 7/76 درصد است که نشاندهنده کارایی بالای مدل بوده و روش مورد استفاده نتایج دقیقی را به دلیل اینکه موارد نامشخص را در ارتباط با شرایط مرزی معیارها مورد خطاب قرار میدهد، ارایه میکند و اثرات ویژگیهایی را که ارزش نزدیک به مرزهای کلاس تناسب مورد نظر دارند را محاسبه مینماید.<br />نتیجهگیری: روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی به دلیل تطابق با بسیاری از ویژگیهای خاکی اراضی میتواند یک توزیع قابل درک از مقادیر تناسب اراضی ارائه نماید.
توابع عضویت,تطابق نقشه,نظرات کارشناسی
https://ejsms.gau.ac.ir/article_3927.html
https://ejsms.gau.ac.ir/article_3927_082cf9fe9a1a9611f7420018bf29d2c9.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایران
مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
2322-1267
2322-1275
7
3
2017
11
22
اارزیابی وضعیت تغذیهای هندوانه با استفاده از روش تلفیقی تشخیص و توصیه (DRIS) در آذربایجان غربی
168
180
FA
ابراهیم
سپهر
دانشگاه ارومیه شیمی و حاصلخیزی
e.sepehr@urmia.ac.ir
سید جواد
قریشی
دانشگاه ارومیه
www.seyyedjavad_ghoreyshi@yaho.com
عباس
صمدی
دانشگاه ارومیه
a.samadi@urmia.ac.ir
10.22069/ejsms.2017.11074.1652
سابقه و هدف: تغذیه گیاه یکی از عوامل مهم در افزایش بهبود کمی و کیفی محصولات با افزایش کارایی مدیریت کودی مزارع می-باشد. روش تلفیقی تشخیص و توصیه (DRIS) میتواند به عنوان یکی از روشهای موثر در تفسیر نتایج تجزیه گیاه و نیازهای غذایی در محصولات زراعی و باغی مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به اهمیت کشت هندوانه در پلدشت آذربایجان غربی و نبود اطلاعات تغذیه ای در مورد این محصول، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی وضعیت تغذیهای هندوانه، تعیین نرمها و حدود بهینه عناصر صورت گرفت.<br />مواد و روشها: اعداد مرجع دریس از بانک اطلاعاتی شامل غلظتهای عناصر غذایی و مقدار عملکرد تهیه و نمونههای برگ در 147 مزرعه هندوانه کاری در شمال استان آذربایجان غربی جمع آوری و غلظتهای عناصر غذاییB, Cu, Zn, Mn, Fe, Mg, Ca, K, P, N تعیین شد. براساس روش دریس مزارع به دو جامعه عملکرد کم و زیاد (40 تن عملکرد به ازای هر هکتار) تفکیک شدند و بر این اساس 23% از مزارع در گروه با عملکرد بالا و 77% در گروه با عملکرد پایین قرار گرفتند. نرم های DRIS برای نسبت های عناصرغذایی مختلف تعیین و همچنین شاخص های DRIS برای ارزیابی تعادل و نیاز عناصرغذایی محاسبه شد. <br />یافتهها: دامنه کفایت بدست آمده از DRIS در برگهای هندوانه برای عناصر ماکرو Mg, Ca, K, P, N بهترتیب: 4/3-5/2 ، 34/0-16/0 ،25/2-8/1 ، 3/2-4/1 ، 65/0-3/ 0درصد و برای عناصرمیکرو B, Cu, Zn, Mn, Fe به ترتیب: 164-59 ، 121-44، 57-33 ، 5/20-3/9 ، 43 – 11 میلی گرم بر کیلوگرم ماده خشک بودند. غلظتهای بهینه عناصر غذایی Mg, Ca, K, P, N به ترتیب:8/2، 2/0، 8/1، 55/1، 33/0 درصد و Fe, Mn, Zn, Cu, B 83، 71، 34، 11، 17 میلی گرم بر کیلوگرم تعیین شدند.<br />نتیجه گیری: از 45 نسبت عنصر غذایی که به عنوان نرمهای دریس انتخاب شدند، 41 نرم با نسبت واریانس بیشتر از 2 بود که حاکی از اهمیت عناصر تشکیل دهنده این نسبتها در عملکرد میباشد. در بین عناصر پرمصرف منفی ترین شاخص عنصر نیتروژن بدست امد که در 36 درصد از مزارع مورد مطالعه (42 مزرعه) کمبود نیتروژن رتبه اول یا دوم را به خود اختصاص داده بود، در بین عناصر کم مصرف، روی(Zn) شدیدترین کمبود را در بین عناصر مورد بررسی بدست آورد، به طوریکه در 73 درصد مزارع شاخص آن منفی بدست امد و بطور کلی کمبودهای پتاسیم در 22%، منیزیم 20% ، کلسیم 12% ،فسفر 7% ، روی 31% ، آهن 21% ، مس 16% ، منگنز 11% و بور در 9% مزارع وجود داشت و ترتیب اولویت بندی عناصر پرمصرف برای منطقه مورد مطالعه بصورت N>K>Mg>Ca>P و عناصر کم مصرف Zn>Fe>Cu>Mn>B تعیین شد. شاخص تعادل غذایی (NBI) محاسبه شده برای مزارع، نشان دهنده نداشتن تعادل نسبی بین عناصر غذایی جذب شده بوسیله هندوانه میباشد و بیانگر نداشتن مدیریت صحیح و کوددهی نامتعادل در این مزارع میباشد.
هندوانه"," شاخص های دریس"," تعادل تغذیه ای"," نرم های DRIS"؛ "
https://ejsms.gau.ac.ir/article_3936.html
https://ejsms.gau.ac.ir/article_3936_bdc947184a6ffb2808cc6fec683e206e.pdf