دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایران
مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
2322-1267
2322-1275
8
2
2018
08
23
تأثیر همزمان وزش باد و بارش باران بر پارامترهای هیدرولیکی جریان ورقهای و شدت فرسایش بینشیاری
1
22
FA
روح اله
رضایی ارشد
دانشجوی دکتری، گروه علوم و مهندسی خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان.
rezae805@agr.uk.ac.ir
مجید
محمودآبادی
0000-0001-6230-9482
دانشیار گروه علوم و مهندسی خاک
دانشگاه شهید باهنر کرمان
mmahmoodabadi@yahoo.com
10.22069/ejsms.2018.14196.1787
چکیده<br /> سابقه و هدف: بسیاری از رگبارهای طبیعی با وزش باد همراه است. این در حالی است که تاکنون پژوهش جامعی در زمینه نقش باد در فرسایش ناشی از باران در شرایط آزمایشگاهی در ایران گزارش نشده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر سرعتهای مختلف باد در تقابل با شدتهای مختلف باران بر پارامترهای هیدرولیکی جریان ورقهای و همچنین شدت فرسایش بینشیاری در چند خاک زراعی انجام شد. به این منظور، از یک دستگاه شبیهساز همزمان باد، باران و رواناب که برای اولین بار در کشور طراحی و ساخته شده است، استفاده گردید. <br /> مواد و روشها: ترکیبهای مختلف از چهار سرعت باد شامل صفر، 6، 9 و 12 متر در ثانیه و سه شدت باران شامل 30، 50 و 75 میلیمتر در ساعت بر روی سه خاک زراعی با بزرگترین اندازه ذرات 2، 75/4 و 8 میلیمتر، هر یک در سه تکرار ایجاد شد. پارامترهای هیدرولیکی جریان شامل سرعت جریان، عمق لایه آب، تنش برشی، قدرت جریان و قدرت جریان واحد و همچنین شدت فرسایش بینشیاری اندازهگیری شد. در ادامه، تأثیر سرعت باد بر پارامترهای هیدرولیکی جریان ورقهای و همچنین اثر این پارامترها بر شدت فرسایش بینشیاری مورد ارزیابی قرار گرفت.<br /> یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد که بسته به سرعت باد، شدت فرسایش بینشیاری بین 021/0 تا 22/0 گرم بر متر مربع در ثانیه متغیر است. در این پژوهش، سرعت 6 تا 9 متر بر ثانیه باد بهعنوان حد آستانه تعیین شد. با افزایش سرعت باد بهویژه در سرعتهای بیش از این آستانه، سرعت و قدرت جریان واحد افزایش و در مقابل، عمق جریان و تنش برشی کاهش یافتند. همچنین با افزایش سرعت باد تا مقدار آستانه، قدرت جریان ابتدا افزایش و در ادامه کاهش پیدا کرد. نتایج همچنین گویای این مطلب بود که افزایش سرعت باد از طریق تأثیر بر پارامترهای هیدرولیکی جریان ورقهای، شدت فرسایش بینشیاری را کنترل میکند. با افزایش سرعت و قدرت جریان واحد، شدت فرسایش بینشیاری افزایش یافت در حالی که، افزایش عمق لایه آب و همچنین افزایش تنش برشی و قدرت جریان، به دلیل صرف بخشی از انرژی قطرات باران برای عبور از لایه آب، باعث کاهش شدت فرسایش بینشیاری شد. در واقع، رابطه عکس سرعت- عمق جریان، سایر پارامترهای هیدرولیکی را نیز تحت تأثیر قرار داد. از طرفی، با افزایش اندازه خاکدانههای در معرض فرسایش، عمق لایه آب افزایش و در مقابل، سرعت و قدرت جریان واحد کاهش و در نتیجه شدت فرسایش بینشیاری کاهش یافت. <br /> نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش نشان داد که در رگبارهای متأثر از وزش بادها بهویژه در سرعتهای بیشتر از سرعت آستانه باد، به دلیل افزایش فرسایندگی باران، افزایش سرعت جریان رواناب و همچنین کاهش عمق لایه آب، شدت فرسایش بینشیاری تشدید میشود. همچنین مشخص گردید که با اعمال مدیریت صحیح خاک در اراضی کشاورزی در راستای افزایش اندازه و پایداری خاکدانههای موجود در سطح و در نتیجه افزایش ضریب زبری، میتوان سرعت جریان رواناب و همچنین شدت فرسایش را کاهش داد. از منظر دیگر، وجود خاکدانههای درشت و پایدار در سطح، با افزایش عمق لایه آب موجود در سطح از برخورد مستقیم قطرات باران و تشدید فرسایش بینشیاری جلوگیری میکند. یافتههای این پژوهش اهمیت و لزوم انجام آزمایشهای بیشتر در زمینه فرآیندها و مکانیسمهای فرسایش ناشی اثر همزمان وزش باد و بارش باران را نشان میدهد.
باران متأثر از باد,سرعت جریان,عمق آب,سرعت باد,شدت باران
https://ejsms.gau.ac.ir/article_4178.html
https://ejsms.gau.ac.ir/article_4178_8b16ff1ec9107b0e926bc2696c837c62.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایران
مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
2322-1267
2322-1275
8
2
2018
08
23
تأثیر کاربرد گوگرد، باکتری تیوباسیلوس و فسفر بر عملکرد و جذب عناصر غذایی گندم در یک خاک آهکی
23
41
FA
کاظم
خاوازی
موسسه تحقیقات خاک و آب، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران
khavazik@yahoo.com
وحیداله
جهاندیده مهجن آبادی
گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز، شیراز
vahid.jahandideh67@gmail.com
فرهاد
تقی پور
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی سمنان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
farhadtaghipor@yahoo.com
10.22069/ejsms.2018.13665.1761
سابقه و هدف: بررسی وضعیت عناصر غذایی در خاکهای آهکی نشان میدهد که باوجود مقادیر فراوان برخی از عناصر غذایی (مانند فسفر، آهن و روی) در این خاکها، فرم قابل جذب این عناصر کمتر از مقدار لازم برای رشد گیاه بوده و کمبود عناصر غذایی یکی از عوامل محدود کننده تولید محصول گیاهان بهویژه گندم در این خاکها محسوب میشود. افزودن گوگرد و تلقیح خاک با باکتری تیوباسیلوس ممکن است دسترسی عناصر غذایی در خاکهای آهکی را بهبود بخشیده و در نتیجه سبب افزایش رشد گیاهان زراعی شود. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر کاربرد گوگرد و باکتری تیوباسیلوس بر عملکرد و جذب عناصر غذایی گندم در سطوح مختلف فسفر یک خاک آهکی و در شرایط مزرعه بود.<br /> مواد و روشها: در سال 1390 آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار سطح گوگرد به همراه باکتری تیوباسیلوس (بدون مصرف گوگرد و تیوباسیلوس (S0T0)، مصرف 500 کیلوگرم گوگرد + 10 کیلوگرم تیوباسیلوس (S500T10)، 1000 کیلوگرم گوگرد + 20 کیلوگرم تیوباسیلوس (S1000T20) و 2000 کیلوگرم گوگرد + 40 کیلوگرم تیوباسیلوس (S2000T40) در هکتار) و سه سطح کود سوپر فسفات تریپل (بدون مصرف فسفر (P0)، مصرف 65 (P65%) و 100 (P100%) درصد فسفر بر اساس آزمون خاک) با سه تکرار در شرایط مزرعه انجام شد. قبل از گردهافشانی نمونه برگ تهیه و میزان عناصر غذایی فسفر، روی و آهن در آنها اندازهگیری گردید. پس از برداشت گندم اجزای عملکرد نظیر عملکرد دانه و کاه، طول خوشه و وزن هزاردانه در هر تیمار اندازهگیری شد. سپس از هر کرت 5 کیلوگرم خاک مرکب از عمق 30-0 سانتیمتری تهیه و پس از هواخشک و عبور از الک دو میلیمتری، غلظت عناصر فسفر، روی و آهن خاک تعیین گردید.<br /> یافتهها: با کاربرد گوگرد به همراه باکتری تیوباسیلوس اجزای عملکرد و جذب عناصر آهن، روی و فسفر برگ گندم نسبت به تیمار شاهد افزایش یافتند اگرچه در مورد عملکرد دانه، عملکرد کاه و جذب آهن بین سطوح مختلف گوگرد به همراه باکتری تیوباسیلوس اختلاف معنیداری مشاهده نگردید. مصرف فسفر سبب افزایش معنیدار عملکرد دانه، عملکرد کاه، وزن هزار دانه و جذب عناصر آهن و فسفر برگ گیاه گردید ولی بین تیمارهای 65% توصیه کودی بر اساس آنالیز خاک و 100% مصرف آن، اختلاف معنیداری مشاهده نشد. در شرایط عدم استفاده از فسفر (P0) با مصرف 1000 کیلوگرم در هکتار گوگرد توأم با 20 کیلوگرم در هکتار باکتری تیوباسیلوس (S1000T20)، عملکرد دانه، عملکرد کاه و طول خوشه نسبت به شاهد افزایش یافت (بهترتیب 124، 123 و 31 درصد) اما با افزایش بیشتر سطوح گوگرد و باکتری، روندی کاهشی در پارامترهای مذکور مشاهده شد. بیشترین جذب آهن و فسفر برگ گیاه بهترتیب در تیمارهای مرکب S1000T20+P100% و S2000T20+P65% مشاهده شد. با افزایش سطح گوگرد به همراه باکتری تیوباسیلوس غلظت روی و pH خاک کاهش یافتند و کمترین مقادیر این ویژگیها در بالاترین سطح گوگرد و باکتری مشاهده شد. در تمام سطوح مصرف فسفر، کاربرد 500 کیلوگرم در هکتار گوگرد به همراه 10 کیلوگرم در هکتار باکتری تیوباسیلوس (S500T10) موجب افزایش غلظت فسفر در خاک شد و بیشترین غلظت فسفر خاک در تیمار S500T10+P65% (31 درصد بیشتر نسبت به تیمار S0T0+P0) بهدست آمد.<br /> نتیجهگیری: در شرایط عدم استفاده از گوگرد و باکتری تیوباسیلوس، مصرف 65% توصیه کودی فسفر برای حصول عملکرد بهینه برای گندم مناسب میباشد. مصرف گوگرد بهمقدار 1000 کیلوگرم در هکتار بههمراه استفاده از 20 کیلوگرم در هکتار باکتری تیوباسیلوس در شرایط عدم استفاده از فسفر (P0) برای استفاده در بخش کشاورزی و افزایش عملکرد گندم قایل توصیه است.
اجزای عملکرد گندم,باکتری اکسیدکننده گوگرد,عناصر غذایی خاک,گوگرد,خاک آهکی
https://ejsms.gau.ac.ir/article_4179.html
https://ejsms.gau.ac.ir/article_4179_d00a2009e01206967e5458d2b1177574.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایران
مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
2322-1267
2322-1275
8
2
2018
08
23
مطالعه اثرات تغییر کاربری اراضی و احداث مزارع نیشکر برخصوصیات فیزیکوشیمیایی، کانیشناسی و میکرومورفولوژیکی خاک در منطقه جنوب خوزستان
43
61
FA
احمد
لندی
دانشگاه شهید چمران اهواز
landi@scu.ac.ir
سارا
پورکیهان
دانشجوی دکترای خاکشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز
sarahkayhan@yahoo.com
مصطفی
چرم
هیات علمی- دانشگاه شهید چمران اهواز- گروه خاکشناسی
mchorom@yahoo.com
سعید
حجتی
دانشیاردانشگاه شهید چمران اهواز
s.hojati@scu.ac.ir
سیروس
جعفری
دانشیارعلوم خاک دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
siroosjafari@yahoo.com
10.22069/ejsms.2018.13309.1745
سابقه و هدف: کشت گیاه نیشکر با شرایط منحصر بفرد جهت رشد مانند دوره کشت طولانی، مصرف زیاد آب و استفاده گسترده از ادوات سنگین کشاورزی در مراحل مختلف کشت و کار، میتواند بر خصوصیات خاک و در نتیجه حفظ منابع خاک، اثرات مختلفی داشته باشد. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر تغییر کاربری اراضی زمینهای بایر جهت کشت نیشکر برخصوصیات فیزیکی، شیمیایی، کانیشناسی و میکرومورفولوژیکی جنوب خوزستان است.<br /> مواد و روشها: منطقه مورد مطالعه مزارع کشت و صنعت امیرکبیر در 45 کیلومتری جنوب اهواز بر روی اراضی دشت خوزستان واقع شده است که از لحاظ فیزیوگرافی، دشت آبرفتی رودخانهای محسوب میشود. رژیم رطوبتی و حرارتی منطقه بهترتیب اریدیک و هایپرترمیک است. جهت انجام این تحقیق، ابتدا شناسنامه تمامی مزارع این کشت و صنعت بررسی شده و تعداد چهار مزرعه نیشکر با بیش از 15 سال سابقه کشت که مشکل و محدودیت خاصی نداشتند، انتخاب شد. در هر کدام از این مزارع، خاکرخی حفر و مطالعات مورفولوژیکی و صحرایی بر روی آنها انجام شد. بههمین ترتیب در زمین مجاور هر کدام از آنها نیز که در طی سالهای مزبور بصورت دست نخورده باقی ماندهاند، خاکرخهای شاهد به فاصله تقریبی30 متر حفر شد. نمونهبرداری از خاک عمقهای متناظر 30-0، 60-30 و 90-60 سانتیمتری نیز جهت مقایسه میانگین اعماق مختلف، صرفنظر از نوع افق خاکرخها انجام شد. خصوصیات فیزیکوشیمیایی شامل پتاسیم قابل جذب، کربن آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی و توزیع اندازه ذرات اندازهگیری شد. در کنار آن تجزیههای کانیشناسی و میکرومورفولوژیکی نمونهها نیز انجام و محاسبات آماری با نرم افزار آماری SPSS و مقایسات لازم انجام شد.<br /> یافتهها: یافتههای این پژوهش نشان داد تغییر کاربری اراضی و زیر کشت بردن زمینهای بایر در منطقه نیشکرکاری خوزستان با خاکهای شور و با کیفیت پایین، سبب تغییر در برخی شاخصهای کیفیت خاک شده است اما شدت این تغییرات برای خصوصیات مختلف خاک یکسان نبود. پارامترهایی همچون هدایت الکتریکی، پتاسیم قابل جذب و توزیع اندازه ذرات از جمله عواملی بودند که در غالب زمینهای کشت شده، دستخوش تغییر شده بودند. در این تحقیق تفاوت معنیداری درمیزان اسیدیته خاک در اثر تغییر کاربری اراضی مشاهده نشد که این امر میتواند به قدرت زیاد بافری خاک و مقدار بالای کربناتها در این اراضی نسبت داده شود. همچنین کشت نیشکر باعث ایجاد تغییراتی در کانیهای رسی در منطقه مورد مطالعه شده است که غالب این تغییرات به تحول کانیها در اثر کاهش در برخی عناصر از جمله پتاسیم مربوط میشود. برخلاف اراضی بایر تشکیل رسهای قابل انبساط در خاکهای کشت شده مشاهده میشود. تشکیل این کانیها بهخصوص در افقهای سطحی این اراضی، اغلب از تحول ایلیت و تحول رشتههای پالی گورسکایت حاصل شده است. تحول در افقهای عمقیتر به میزان کمتری رخ داده است. مقایسه ردهبندی خاکهای زیر کشت نیشکر با خاکهای بایر این منطقه نشان داد که بهرغم تغییرات افقهای ژنتیکی در طی سنوات کشت تغییر کاربری اراضی و کشت و کار تغییر چندانی در ردهبندی خاکهای این منطقه در سطح فامیل نداشته است. در بررسی میکرومورفولوژیکی مقاطع نازک افقهای تشریح شده نیز تشکیل خاکدانه با پدالیتی ضعیف در برخی افقهای خاکهای کشت شده که زمین بایر مجاور آن فاقد خاکدانه بود، مشاهده شد. درصد منافذ در اغلب افقهای خاکرخهای تشریح شده زمینهای زیر کشت در مقایسه با زمین بایر، افزایش داشته است. این تحقیق نشان داد که کشت متراکم و آبیاری سنگین در دوره طولانی باعث تغییر و تحول کانیها و در نتیجه تغییر در عوامل دیگر همچون نیازهای عناصر غذایی خاک میشود. <br /> نتیجهگیری: تغییر کاربری اراضی سبب تغییرات اساسی در برخی خصوصیات فیزیکوشیمیایی، کانیشناسی و میکرومورفولوژیکی خاک خواهد شد.
تغییر کاربری اراضی,خصوصیات میکرومورفولوژیکی,زمین بایر,نیشکر
https://ejsms.gau.ac.ir/article_4180.html
https://ejsms.gau.ac.ir/article_4180_bda62a1d9f0c00d4bdb4cf3a1fb96c1f.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایران
مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
2322-1267
2322-1275
8
2
2018
08
23
تاثیر برخی کودهای آلی و شیمیایی بر جذب روی و شاخصهای رشدی بابونه آلمانی (Matricaria chamomilla L.)
63
82
FA
سحر
منجزی
دانشجوی کارشناسی ارشد گروه خاکشناسی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز
sahar70.monjezi@gmail.com
مجتبی
نوروزی مصیر
استادیار گروه خاکشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز
mnm.scu@gmail.com
عبدالامیر
معزی
دانشیار گروه خاکشناسی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز
moezzi2511@gmail.com
محمد
محمودی سورستانی
دانشیار گروه باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز
m.mahmoodii@scu.ac.ir
10.22069/ejsms.2018.14590.1800
سابقه و هدف: روی یکی از مهم ترین عناصر غذایی ضروری است که گیاهان برای انجام فعالیتهای فیزیولوژیکی خود به این عنصر نیاز دارند. خاکهای آهکی ایران با مشکل کمبود روی قابل جذب برای گیاه مواجه هستند، بنابراین مطالعه افزایش فراهمی این عنصر در این خاکها ضروری و دارای اهمیت است. از این میان کودهای آلی به ویژه کودهای دامی در مقایسه با کودهای شیمیایی دارای منابع غذایی مختلف برای استفاده گیاهان هستند. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر کودهای آلی و شیمیایی بر جذب روی و شاخصهای عملکردی گیاه بابونه آلمانی (Matricaria chamomilla L.) انجام شده است.<br /> مواد و روشها: این پژوهش به صورت کشت گلدانی و طرح کاملا تصادفی در سه تکرار صورت گرفت. فاکتورهای آزمایش شامل کود گاوی و کمپوست باگاس (هر کدام در دو سطح 10 و 5 تن در هکتار) و کود شیمیایی سولفات روی به مقدار 40 کیلوگرم در هکتار و تیمار شاهد (بدون افزودن هر گونه تیمار آلی و شیمیایی) میباشند. طی دوره آزمایش میزان کلروفیلa، b، کلروفیل کل و کاروتنویید اندازهگیری شد. در مرحله گلدهی کامل، بخش هوایی گیاه برداشت و وزن خشک اندام هوایی و مقدار روی در ریشه، ساقه، برگ و گل پس از خاکسترگیری از اندام گیاه، به کمک دستگاه جذب اتمی اندازهگیری شد. همچنین مقدار روی قابل دسترس خاک با استفاده از عصارهگیر DTPAاندازهگیری شد. <br /> یافتهها: نتایج نشان دهنده تأثیر مثبت کود گاوی بر عملکرد، غلظت و جذب روی در گیاه بابونه آلمانی بود. بالاترین عملکرد برگ و گل در تیمار 10 تن در هکتار کود گاوی به ترتیب با افزایش 15/73 % و 58/31 % نسبت به شاهد مشاهده شد. همچنین بیشترین غلظت روی در ریشه و ساقه بابونه در تیمار 10 تن در هکتار کود گاوی بود. بیشترین جذب روی در ریشه، ساقه، برگ و گل در تیمار 10 تن در هکتار کود گاوی مشاهده شد. به طور کلی استفاده از کودهای آلی موجب افزایش غلظت و جذب روی و عملکرد گیاه بابونه آلمانی شد. <br /> نتیجهگیری: نتایج این بررسی نشان داد که کاربرد کودهای آلی میتوانند نقش مفید و مؤثری در بهبود جذب روی در گیاه دارویی بابونه آلمانی داشته باشند. با توجه به نتایج این آزمایش، میتوان عنوان کرد که افزایش مقدار روی در گیاه بابونه به خاطر افزایش مقدار قابل دسترس روی در خاک به واسطه کاهش pH خاک و در نتیجه جذب بهتر و تاثیر گذاری بر روی عملکرد بوده است. به دلیل مشکلات زیست محیطی ناشی از مصرف کودهای شیمیایی، می توان از کودهای آلی قابل دسترس مانند کمپوست و کود گاوی استفاده کرد.
بابونه آلمانی,کود گاوی,کمپوست,سولفات روی
https://ejsms.gau.ac.ir/article_4181.html
https://ejsms.gau.ac.ir/article_4181_75d9bbf97f90f721585d5309f1d616db.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایران
مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
2322-1267
2322-1275
8
2
2018
08
23
اثر نوع بقایای گیاهی بر معدنیشدن نیتروژن در شرایط تنش خشکی در یک خاک آهکی
83
99
FA
محمد
خراسانی
فارغ التحصیل
mohamad.khorasani@ag.iut.ac.ir
فرشید
نوربخش
استاد گروه علوم خاک دانشگاه صنعتی اصفهان
farshid@cc.iut.ac.ir
محمد رضا
مصدقی
استاد گروه علوم خاک دانشگاه صنعتی اصفهان
mosaddeghi@cc.iut.ac.ir
10.22069/ejsms.2018.12338.1699
سابقه و هدف: برگرداندن بقایای گیاهی به خاک یک عمل مدیریتی توصیهشده برای حفظ یا افزایش سطح ماده آلی خاک است. هر چند، میزان اثر آن ممکن است وابسته به نوع خاک، اقلیم و کیفیت اولیه بقایای گیاهی باشد. از سوی دیگر اقلیم در مقیاس جهانی در حال تغییر است و افزایش تنش خشکی در مقیاس وسیعی پیشبینی شده است. در نتیجه این تغییرات، تمام فرآیندهای خاک که با دما و رطوبت خاک در ارتباط هستند، از جمله معدنیشدن عناصر، تحت تاثیر قرار میگیرند. این پژوهش با هدف بررسی اثر برهمکنش تنش خشکی و کیفیت بقایای گیاهی بر معدنیشدن نیتروژن در خاک تیمار شده با بقایای گیاهی مختلف انجام شد.<br /> مواد و روشها: بدین منظور چهار نوع بقایای گیاهی شامل اندام هوایی یونجه، شبدر، ذرت و گندم برداشت گردید. بقایای گیاهی با یک خاک آهکی مخلوط و به همراه خاک شاهد (بدون افزودن بقایای گیاهی) در سه سطح ثابت رطوبتی 25، 35 و 55 درصد گنجایش نگهداشت آب به مدت 150 روز در دمای 25 درجه سلسیوس انکوباسیون شدند و در پایان دوره انکوباسیون فرآیندهای نیتریفیکاسیون خالص، آمونیفیکاسیون خالص، معدنیشدن خالص نیتروژن، تغییرات خالص نیتروژن آلی محلول اندازهگیری شد.<br /> یافتهها: نتایج نشان داد که بیشترین مقدار نیتریفیکاسیون خالص (NO3- kg-1 mg 33/282)، آمونیفیکاسیون خالص (NH4+ kg-1 mg 11/52)، معدنیشدن خالص نیتروژن (NO3-+NH4+ kg-1 mg 44/334) و تغییرات خالص نیتروژن آلی محلول (N kg-1 mg 43/141) مربوط به تیمار بقایای گیاهی یونجه بود. شاخصهای اندازهگیری شده به طور معنی داری با افزایش مقدار آب خاک در طول انکوباسیون افزایش یافتند. نیتریفیکاسیون خالص (***798/0=r)، معدنیشدن خالص نیتروژن (***816/0=r) و تغییرات خالص نیتروژن آلی محلول (***803/0=r) همبستگی مثبت و معنیداری با غلظت نیتروژن بقایا داشتند. همبستگیهای منفی معنیداری بین شاخصهای اندازهگیری شده تحولات نیتروژن با میزان لیگنین یا LG (***589/0-=r، ***605/0-=r و ***612/0-=r) و نسبتهای C/N (***418/0-=r، ***410/0-=r و ***424/0-=r) و لیگنین به نیتروژن (***650/0-=r، ***655/0-=r و ***657/0-=r) به ترتیب مشاهده شدند. آمونیفیکاسیون خالص با نیتریفیکاسیون خالص (007/0-=r)، معدنیشدن خالص نیتروژن (051/0=r) و تغییرات خالص نیتروژن آلی محلول (048/0=r) رابطه معنیداری نداشت. در شرایط تنش خشکی، نیتریفیکاسیون خالص همبستگی قویتری با معدنیشدن نیتروژن (***998/0=r) نسبت به آمونیفیکاسیون خالص (007/0-=r داشت.<br /> نتیجهگیری: اثر تنش خشکی بر شاخصهای تحول نیتروژن در بین خاکهای تیمار شده با بقایای گیاهی مختلف مشابه نیست. بقایای گیاهی با محتوای نیتروژن بیشتر مانند یونجه و شبدر نسبت به بقایای حاوی مقادیر کم نیتروژن اولیه یا نسبتهای زیاد کربن به نیتروژن و لیگنین به نیتروژن) نظیرگندم و ذرت بیشتر تحت تاثیر تنش خشکی قرار گرفتند.
واژههای کلیدی: آمونیفیکاسیون,نیتریفیکاسیون,نیتروژن آلی محلول و تجزیهپذیری بقایای گیاهی
https://ejsms.gau.ac.ir/article_4182.html
https://ejsms.gau.ac.ir/article_4182_c4af6132bcc031de53460ede6ec632ff.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایران
مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
2322-1267
2322-1275
8
2
2018
08
23
تاثیرپلیمر سوپر جاذب200A بر برخی از ویژگیهای فیزیکی خاک و رشد ریشه گندم دیم
101
115
FA
ثریا
بندک
دانش آموخته دانشگاه علوک کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
soraya.bandak@gmail.com
سید علیرضا
موحدی نائینی
0000-0000-0000-0000
دانشیار دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
salirezam@yahoo.com
ابراهیم
زینلی
دانشیار دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
e.zeinali@yahoo.com
10.22069/ejsms.2017.11867.1681
سابقه و هدف: ذخیرهسازی مدوام آب به خاطر افزایش نیاز آبی برای جمعیت رو به رشد در نواحی خشک و نیمه خشکی مانند ایران، که خشکسالیهای پی در پی در آن رخ میدهد، ضروری است. یکی از راهکارهای مدیریتی مورد توجه برای افزایش نگهداری آب در خاک استفاده از پلیمرهای سوپر جاذب میباشد. پلیمرهای سوپرجاذب، گروهی از بهسازها میباشند که میتوانند آب به دست آمده از آبیاری یا بارندگی را جذب کرده و از فرونشت عمقی آن جلوگیری کنند اصلاح کنندههای خاک ،زمانی که دورههای متناوب بارش و خشکی در خاک اتفاق میافتد تأثیری بیشتری دارند،به این ترتیب رطوبت محدود را در خاک نگهداشته، باعث افزایش آب در دسترس گیاه شده و کاهش تبخیر میشوند. افزایش رطوبت خاک با استفاده از پلیمر ممکن است باعث کاهش مقاومت مکانیکی خاک، رشد بیشتر ریشه گندم دیم گردد.<br /> مواد و روشها: در این پژوهش، استفاده از سوپرجاذب 200 Aبر جذب رطوبت خاک در کشت گندم دیم ارزیابی شد. تحلیل آماری پژوهش در قالب طرح اسپلیت بود. پلاتهای اصلی مصرف کود سولفات پتاسیم و عدم مصرف آن بودند و پلاتهای فرعی با چهار سطح سوپر جادب 200 A (0و 500 و1000و 2000کیلوگرم در هکتار) طی سال زراعی 93-92 در مزرعه شماره 1 دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان(واقع در سید میران) اجرا شدند. فاصلهی ردیفهای کشت 20 سانتیمتر و مقدار بذر مصرفی معادل 5/268 کیلوگرم در هکتار بود. مقاومت مکانیکی خاک در 6 مرحله در طول فصل رشد گندم با استفاده از یک نفوذسنج در عمق 0-5 سانتیمتری خاک و رطوبت خاک درعمق 0-8 و 8-16 خاک اندازه گیری شد. مقدار کود مصرفی براساس نتایج آزمون خاک و نتایج گزارش شده توسط محقق دیگر به صورت پخش سطحی قبل از کشت به خاک اضافه و مخلوط شدند. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزارSAS و مقایسه میانگینها با روش LSD انجام شد.<br /> یافتهها: نتایج نشان میدهد که مصرف کود پتاسیم در میزان درصد رطوبت خاک در هیچی عمقی معنیدار نشد ولی مصرف پلیمر تأثیر معنیداری بر رطوبت خاک داشت. به طوریکه رطوبت درعمق 16-8 سانتی متری به اندازه رطوبت افق سطحی (8-0) افزایش یافت ولی پلیمر که با شن کش با خاک سطحی مخلوط شده بود در عمق 16- 8 سانتیمتری وجود نداشت. بنابراین کاهش تبخیر از عمق 16-8 سانتیمتری از مصرف پلیمر ناشی میشود. میتوان چنین نتیجه گرفتکه به همان اندازه که پلیمر سوپرجاذب مصرفی موجب افزایش نگهداری آب در عمق 8-0 سانتیمتری سطح خاک شده است، پلیمر با اثر کاهش در میران تبخیر، رطوبت خاک را درعمق 16-8 سانتیمتر و رطوبت در ناحیه ریشه را نیز افزایش داده است. <br /> نتیجهگیری: اثر پسماند آب موجود در سوپر جاذبها را تحت تأثیر قرار نمی دهد زیرا چه در حال خشک شدن و یا مرطوب شدن (با بارندگی یا آبیاری) همیشه اشباع هستند (مگر نزدیک خشکی کامل) ولی خاک مجاور آنها به دلیل پدیده پسماند همیشه مرطوب تر از خاکی استکه در فواصل دورتردر سطح خاک در حال خشک شدن است. و به همین دلیل سوپر جاذبها کندتر از خاک اطراف آنها خشک میشوند و میتوانند به صورت منابع منفرد آب در تامین رطوبت گیاه عمل کنند.
سوپر جاذب 200A,مقاومت مکانیکی خاک,رطوبت خاک,پسماند
https://ejsms.gau.ac.ir/article_4183.html
https://ejsms.gau.ac.ir/article_4183_6629d9e28d5b031690fcfb8286c96551.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایران
مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
2322-1267
2322-1275
8
2
2018
08
23
ارزیابی جمعیت و وزن زنده کرمهای خاکی تحت تاثیر کودهای شیمیایی و آلی در خاک یک باغ
117
131
FA
مجتبی
یحیی آبادی
گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
yahyabadi@gmail.com
امیر حسین
حمیدیان
گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
a.hamidian@ut.ac.ir
سهراب
اشرفی
گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
sohrab.ashrafi@ut.ac.ir
10.22069/ejsms.2018.14207.1788
سابقه و هدف: کرمهای خاکی به خاطر نقش مفیدشان در زیست بوم کشاورزی، به عنوان موجودات نشانگر در پایش اثرات مواد آلوده کننده و تغییر در ساختمان و کیفیت خاک، مورد استفاده قرار میگیرند. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر مدیریت مصرف کودهای شیمیایی بر فراوانی و وزن زنده کرمهای خاکی در خاک یک باغ بود.<br /> مواد و روشها: آزمایش در باغی در استان اصفهان به اجرا درآمد. پلات های آزمایشی به مساحت یک مترمربع در نظر گرفته شد. پس از ایجاد شخم و شیار به عمق 5 سانتیمتر در هر پلات، از هریک از کودهای رایج و بر اساس آزمون خاک شامل کود اوره (Urea)، سولفات آمونیوم(AS)، دی آمونیوم فسفات(DAP)، سولفات پتاسیم یا سولو پتاس(Solupotas)، کود کامل ماکرو حاوی نیتروژن، فسفر و پتاسیم ( NPK, 15-5-25)، ترکیب کود دامی پوسیده شده و کود کامل ماکرو (NPK+OM) به نسبت دو به یک ، کود دامی(OM)، کود کلات روی (Zn-EDDHA) و کود کلات آهن (Fe-EDDHA)، استفاده شد و پلات شاهد بدون مصرف هر نوع کود شیمیایی و دامی (Control)، در نظر گرفته شدند. بررسی فراوانی و وزن زنده کرمها در دو مرحله زمانی و در دو عمق 20-0 و 40-20 سانتیمتری خاک، انجام شد. در مرحله اول، بیست روز پس از افزودن کودها و در مرحله دوم، شصت روز پس از مصرف کودها، نمونه برداری از کرمهای خاکی و بررسی تغییرات در آنها انجام شد. تیمارها در سه تکرار اعمال شد و داده ها در قالب تجزیه واریانس دو طرفه (با استفاده از فرآیند GLM) و با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل آماری شدند. <br /> یافتهها: نتایج در روز بیستم نشان داد در عمق 20-0 سانتیمتری خاک، اوره، سولفات آمونیوم، دی آمونیوم فسفات، کود کامل ماکرو NPK و کلات آهن، بر فراوانی و وزن زندهی کرمهای خاکی تأثیر منفی معنیدار (05/0≥p) داشته است و در همین حال کود دامی (OM) و NPK+OM موجب افزایش جمعیت و زیتوده کرمها شدند. در عمق 40-20 سانتیمتری خاک، از نقش منفی کودهای اوره، سولفات آمونیوم، دی آمونیوم فسفات، کود کامل ماکرو NPK و کلات آهن کاسته شد و کود NPK+OM نقش مثبت خود را حفظ کرد. در روز شصتام نمونهبرداری، در عمق 20-0 سانتیمتری، کودهای اوره، سولفات آمونیوم، دی آمونیوم فسفات و کود آهن موجب کاهش جمعیت و زیتوده کرمها در خاک شدند اما تیمارهای NPK+OM، OM و کلات روی (Zn) موجب افزایش جمعیت کرمها شدند. در عمق پایینتر خاک (40-20 سانتیمتر) در روز شصتام، جمعیت کرمهای خاکی تحت تأثیر هیچ یک از کودها قرار نگرفتند و کودهای نیتروژنه و فسفاته نه تنها تأثیر منفی بر فعالیت کرمها نداشتند بلکه باعث افزایش معنیدار (05/0≥p) زیتوده کرمها شدند.<br /> نتیجهگیری: نتایج نشان داد که کودهای شیمیایی تأثیر معنیداری بر جانداران خاک از جمله کرمهای خاکی دارند، این تأثیرات میتواند براساس ماهیت و میزان کود، و همچنین عمق اثرگذاری کود، متفاوت باشد. بر این اساس و به منظور کاهش اثرات منفی کودهای شیمیایی بر موجودات زندهی خاک توصیه میشود در خاکهای کم عمق، میزان مصرف آنها کاهش یابد و به هنگام کاربرد آنها، از کودهای آلی نیز استفاده شود.
کرمهای خاکی,جمعیت,زیتوده,کودهای پرمصرف و کم مصرف,کود آلی
https://ejsms.gau.ac.ir/article_4184.html
https://ejsms.gau.ac.ir/article_4184_912d34f14428d71d4f4bbb535b6f1ebf.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایران
مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
2322-1267
2322-1275
8
2
2018
08
23
استفاده از رادیونوکلوئید سزیم-137 در تخمین فرسایش خاک های حوزه آبخیز شصت-کلاته استان گلستان
133
147
FA
نیلوفر
بابانژاد
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
niloofaran26@yahoo.com
فرشاد
کیانی
هیات علمی
kianifarshad@yahoo.com
عبدالمجید
ایزد پناه
دانشگاه گلستان
a.izadpanah@gu.ac.ir
فرهاد
خرمالی
0000-0001-6805-7343
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
khormali@yahoo.com
فرید
اصغری زاده
کارشناس ارشد فیزیک هسته ای سازمان انرژی اتمی
farid.asgharizadeh@yahoo.com
10.22069/ejsms.2018.10422.1620
سابقه و هدف: فرسایش خاک جدیترین و غیر قابل برگشتترین تهدید برای توسعه پایدار در هر منطقه است. رادیوسزیم در اثر انجام آزمایشات هستهای دهه های گذشته تولید و وارد استراتوسفر شده است و سپس همراه نزولات جوی به سطح زمین رسیده است. اهمیت این رادیونوکلئید در مطالعات فرسایش خاک به دلیل جذب آن توسط بخش رس خاک است به نحوی که به سختی قابل تبادل میباشد. <br /> مواد و روشها: به منظور بررسی امکان استفاده از عنصر سزیم-137 برای تخمین فرسایش در خاکهای جنگلی و غیر جنگلی روی سازندهای زمینشناسی متفاوت، شش منطقه با کاربری جنگل و زراعی در سازند لسی ، ژوراسیک و لس آبرفتی انتخاب و نمونهبرداری از سطح تا عمق 100 سانتیمتری خاک صورت گرفت.<br /> یافتهها: نتایج گاما اسپکترومتری نمونهها نشان داد که سزیم-137 از سطح تا عمق 40 سانتیمتر در این خاکها پیشروی نموده است. نتایج حاصل از اندازه گیری لایه به لایه سزیم-137 در این دو نیمرخ جنگلی به وضوح بیانگر پایداری و عدم بهم خوردگی این نقطه بود چرا که توزیع سزیم-137 با عمق بصورت نمایی کاهش یافت. بیشترین پرتوزایی در نمونه سطحی جنگل لس مشاهده شد. روند توزیع سزیم-137 در نیمرخ جنگل با سازند لس آبرفتی متاثر از رسوب گذاری مواد آبرفتی بود و مقدار آن در نیمرخ متناوباً متغیر بود.<br /> نتیجهگیری: نتایج میزان سزیم-137 در نمونهها نشان میدهد که میزان فرسایش خاک از 16 تا 45 تن در هکتار در سال و در کاربریهای مطالعاتی متفاوت است. بیشترین میزان فرسایش در اراضی زراعی و کمترین آن در اراضی جنگلی با سازند لس آبرفتی دیده میشود. در کل اراضی جنگل مورد مطالعه برای استفاده به عنوان نقاط شاهد دارای محدودیتهای کلی بودند. <br /> سابقه و هدف: فرسایش خاک جدیترین و غیر قابل برگشتترین تهدید برای توسعه پایدار در هر منطقه است. رادیوسزیم در اثر انجام آزمایشات هستهای دهه های گذشته تولید و وارد استراتوسفر شده است و سپس همراه نزولات جوی به سطح زمین رسیده است. اهمیت این رادیونوکلئید در مطالعات فرسایش خاک به دلیل جذب آن توسط بخش رس خاک است به نحوی که به سختی قابل تبادل میباشد. <br /> مواد و روشها: به منظور بررسی امکان استفاده از عنصر سزیم-137 برای تخمین فرسایش در خاکهای جنگلی و غیر جنگلی روی سازندهای زمینشناسی متفاوت، شش منطقه با کاربری جنگل و زراعی در سازند لسی ، ژوراسیک و لس آبرفتی انتخاب و نمونهبرداری از سطح تا عمق 100 سانتیمتری خاک صورت گرفت.<br /> یافتهها: نتایج گاما اسپکترومتری نمونهها نشان داد که سزیم-137 از سطح تا عمق 40 سانتیمتر در این خاکها پیشروی نموده است. نتایج حاصل از اندازه گیری لایه به لایه سزیم-137 در این دو نیمرخ جنگلی به وضوح بیانگر پایداری و عدم بهم خوردگی این نقطه بود چرا که توزیع سزیم-137 با عمق بصورت نمایی کاهش یافت. بیشترین پرتوزایی در نمونه سطحی جنگل لس مشاهده شد. روند توزیع سزیم-137 در نیمرخ جنگل با سازند لس آبرفتی متاثر از رسوب گذاری مواد آبرفتی بود و مقدار آن در نیمرخ متناوباً متغیر بود.<br /> نتیجهگیری: نتایج میزان سزیم-137 در نمونهها نشان میدهد که میزان فرسایش خاک از 16 تا 45 تن در هکتار در سال و در کاربریهای مطالعاتی متفاوت است. بیشترین میزان فرسایش در اراضی زراعی و کمترین آن در اراضی جنگلی با سازند لس آبرفتی دیده میشود. در کل اراضی جنگل مورد مطالعه برای استفاده به عنوان نقاط شاهد دارای محدودیتهای کلی بودند.
سزیم,فرسایش خاک,کاربری اراضی,شصت کلاته
https://ejsms.gau.ac.ir/article_4185.html
https://ejsms.gau.ac.ir/article_4185_c4bb77435c6d13c5c68bd4bd04bfbae5.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایران
مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
2322-1267
2322-1275
8
2
2018
08
23
تأثیر کاربرد نیتروژن و فسفر بر عملکرد اندامهوایی و ریشه گیاه روناس در شرایط شور استان فارس
149
161
FA
محمد جواد
روستا
دانشیار بخش تحقیقات حفاظت خاک و آبخیزداری، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج
mjrousta@yahoo.com
فاطمه
رسولی
کارشناس ارشد بخش تحقیقات خاک و آب، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، شیراز، ایران
fatemeh.rasouli@gmail.com
مصطفی
میراب زاده اردکانی
کارشناس سابق مدیرت جهاد کشاورزی اردکان یزد، ایران
mmirabzadeh@yahoo.com
کوکب
عنایتی
کارشناسی ارشد بخش تحقیقات حفاظت خاک و آبخیزداری، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، شیراز، ایران
enayatik@yahoo.com
لادن
جوکار
مربی پژوهشی بخش تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، شیراز، ایران
ljowkar93@gmail.com
10.22069/ejsms.2018.14100.1779
سابقه و هدف: برای موفقیت در بهرهبرداری از خاکهای شور، تأمین مناسب عناصر غذایی مورد نیاز گیاه لازم است. به این معنی که با فراهم نمودن صحیح عناصر غذایی در مقدار و نسبت بهینه، شرایط خاک باید به گونهای تغییر داده شود که رشد گیاه بهبود یافته و محصول مناسبی به دست آید. نیتروژن و فسفر از مهمترین عناصر غذایی گیاهان محسوب میشوند و نقش به سزایی در افزایش عملکرد گیاهان زراعی دارند. در شرایط تنش شوری، جذب آنها بیش از سایر عناصر غذایی محدود میشود نیتروژن، عنصری ضروری در فرآیندهای حیاتی گیاه است که افزایش جذب و کاربرد آن در ساز و کارهای بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی شرایط را برای تحمل شوری بهبود میبخشد. فسفر کافی سبب زیاد شدن رشد گیاه و توسعه و گسترش ریشه میشود. برای این منظور گیاه میتواند از حجم بیشتری از خاک به منظور جذب عناصر غذایی و رطوبت استفاده کند پژوهشگران متعددی گزارش کردند مصرف فسفر باعث افزایش معنیدار وزن خشک ریشه گیاه میشود و افزایش فسفر قابل جذب در خاک، رشد گیاه در خاک شور را تسهیل نموده و تا اندازهای اثرات منفی شوری را تعدیل میکند. تحقیق بر روی گیاه روناس در زمینههای مختلف به طور محدودی انجام شده است و مطالعه اثر کودهای اوره و فسفردار بر روی جذب عناصر معدنی و صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک گیاه تاکنون صورت نگرفته است. امروزه مصرف کودهای شیمیایی برای تولید محصولات کشاورزی در مناطق خشک و نیمهخشک که سطح حاصلخیزی خاک پایین است، ضرورتی اجتنابناپذیر میباشد. کشت و تولید روناس به عنوان یک گیاه صنعتی و متحمل به شوری در ایران از قدیم رواج داشته ولی تحقیقات انجام شده در زمینه تغذیه این گیاه بسیار اندک است. این بررسی با هدف ارزیابی تاثیر کاربرد کودهای اوره و سوپر فسفات تریپل بر عملکرد اندام هوایی و ریشه گیاه روناس در استان فارس انجام گرفت.<br /> مواد و روش ها: آزمایش سه ساله به صورت فاکتوریل با سه تکرار و دو فاکتور در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی اجرا گردید. فاکتور اول کود اوره با 4 سطح صفر، 50، 100 و 150 کیلوگرم در هکتار و فاکتور دوم کود سوپر فسفات تریپل با 4 سطح صفر، 50، 100 و 150 کیلوگرم در هکتار بود. آزمایش در شرایط خاک شور و آب شور انجام شد. درکلیه تیمارها، کود دامی به میزان40 تن در هکتار قبل از کاشت مصرف شد. حدود 25 بذر به صورت کپهای در چاله هایی با عمق 5 سانتی متر و با فاصله چاله ها روی ردیف به میزان 40 سانتی متر و فاصله ردیف ها 40 سانتیمتر کاشته شدند. کرتهای آزمایشی به ابعاد 3 متر در 4 متر بود. عملکرد اندام هوایی طی سه سال و عملکرد ریشه در سال سوم اندازه گیری شد. <br /> یافته ها: تجزیه واریانس دادهها نشان داد اثرات متقابل کود اوره و کود فسفردار در سال سوم بر عملکرد اندام هوایی در سطح 1 درصد معنیدار شد. اثرات متقابل کود اوره و کود فسفردار بر عملکرد ریشه در سطح 5 درصد معنی دار گردید. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد در سال سوم، بیشترین عملکرد اندام هوایی به میزان 7133/2 کیلوگرم در متر مربع با کاربرد 150 کیلوگرم در هکتار کود اوره و بیشترین عملکرد وزن خشک ریشه به میزان 6133/1 کیلوگرم در متر مربع با کاربرد توام 150 کیلوگرم در هکتار کود اوره و سوپر فسفات تریپل بدست آمد.<br /> نتیجه گیری: بهطور کلی میتوان گفت کاربرد سطوح بالای کودهای اوره و سوپر فسفات تریپل، تولید وزن خشک ریشه گیاه روناس در شرایط شور را افزایش می دهد.
آب شور,اوره,سوپر فسفات تریپل,روناس,خاک شور
https://ejsms.gau.ac.ir/article_4186.html
https://ejsms.gau.ac.ir/article_4186_bdb6381eea55e88589d136f8201b0233.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایران
مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
2322-1267
2322-1275
8
2
2018
08
23
مدل سازی هیدرولوژیکی تغییرات زمانی و مکانی منابع آب آبی و سبز در حوضه آبخیز جوانمردی با استفاده از مدل SWAT
163
176
FA
نوید
حسین زاده
دانشگاه صنعتی اصفهان
n.hoseyn@ag.iut.ac.ir
محمدعلی
حاج عباسی
دانشگاه صنعتی اصفهان
hajabbas@cc.iut.ac.ir
علی اصغر
بسالت پور
دانشگاه ولی عصر (عج) رفسنجان
a_besalatpour@yahoo.com
10.22069/ejsms.2018.7623.1466
ارزیابی جامع منابع آب در مقیاس زمانی و مکانی، میتواند راهکاری مؤثر برای درک تجدیدپذیری منابع آب و مدیریت بهینه آن در حوزههای آبخیز را فراهم آورد. در این پژوهش، مدل SWAT برای برآورد مؤلفههای منابع آب آبی و آب سبز (ذخیره و جریان آب سبز) در حوزه آبخیز جوانمردی استفاده شد. برای این منظور ابتدا شبیهسازی رواناب ماهانه با استفاده از این مدل انجام و سپس خروجی مدل با استفاده از الگوریتم SUFI-2 در بسته نرمافزاری SWAT-CUP مورد واسنجی و اعتبارسنجی قرار گرفت. نتایج شبیهسازی رواناب رضایت بخش بود به گونهای که مقادیر ضریب تبیین و نش- ساتکلیف در مرحله اعتبارسنجی به ترتیب 75/0 و 74/0 بود که نشان میدهد مدل به خوبی توانسته رواناب را شبیهسازی کند. مقدار آب آبی در مناطق مرکزی و شرقی حوزه، کمتر از 40 میلیمتر در سال بود درحالیکه در ارتفاعات جنوبی، شمالغربی و بخش غربی حوزه آبخیز، بیشتر از 60 میلیمتر در سال بدست آمد. زیرحوزههای شمالی منطقه مورد مطالعه دارای کمترین میزان جریان آب سبز (400 تا 451 میلیمتر در سال) بودند و پس از آن بخش مرکزی، دارای مقادیر جریان آب سبز بیشتری نسبت به نقاط شمالی بود. مقدار ذخیره آب سبز در بیشتر زیرحوزهها بیش از 81 میلیمتر و مقدار بیشینه آن 142 میلیمتر در سال بدست آمد. نتایج بدست آمده از برآورد مؤلفههای هیدرولوژیکی، اطلاعات مفیدی را در خصوص توزیع مکانی (در مقیاس زیرحوزه) و زمانی (سالانه و ماهانه) منابع آب ارائه میدهد که میتوان از آن برای برنامهریزیهای بلند مدت و مدیریت بهینه حوزههای آبخیز استفاده نمود.
منابع آب,مؤلفههای هیدرولوژیک,عدم قطعیت,الگوریتم SUFI-2
https://ejsms.gau.ac.ir/article_4187.html
https://ejsms.gau.ac.ir/article_4187_9525c6bfbeb129708b80886709d2ea56.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایران
مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
2322-1267
2322-1275
8
2
2018
08
23
جداسازی قارچ حل کننده فسفات از معدن فسفات و شناسائی مولکولی آن بر اساس توالی ژن کالمودولین
177
188
FA
راحله
جمشیدی
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد، گروه علوم خاک، دانشکده علوم زراعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
rahelehjamshidi@yahoo.com
بهی
جلیلی
استادیار، گروه علوم خاک، دانشکده علوم زراعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
bahi_jalilis@yahoo.com
محمدعلی
بهمنیار
استاد، گروه علوم خاک، دانشکده علوم زراعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
mabahmaniar@yahoo.com
سروش
سالک گیلانی
مربی، گروه علوم خاک، دانشکده علوم زرراعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
soroosh1352@yahoo.com
10.22069/ejsms.2018.14110.1781
سابقه و هدف: فسفر یکی از عناصر پرمصرف است و در بسیاری از فرآیندهای ضروری گیاه مانند تنفس، تقسیم سلولی، توسعه ریشه، فتوسنتز، تجزیه قند، نقل و انتقال مواد مغذی در داخل گیاه، انتقال خصوصیات ژنتیکی از یک نسل به نسل دیگر و تنظیم مسیرهای سوخت و ساز دخالت دارد. هنگامیکه محتوای فسفر در خاک از 1/0% کمترگردد، کمبود رخ میدهد. امروزه جهت دستیابی به توسعه پایدار، استفاده از منابع طبیعی ارزان قیمت مغذی گیاهی مثل سنگ فسفات ضرورت دارد. در سالهای اخیر استفاده از میکروارگانیسمهای حلکننده فسفر جهت انحلال سنگ فسفات مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف از این مطالعه، جداسازی قارچهای بومی دارای توانایی انحلال فسفر نامحلول و تعیین هویت موثرترین جدایه در سطح گونه بود.<br /> مواد و روشها: از خاک اطراف معدن فسفر دلیر واقع در چالوس، (مازندران) نمونهبرداری انجام شد. پس از تهیه سری رقتها از سوسپانسیون خاک و انجام کشت در محیطهای NBRIP-BPB و PVK کلنیهای قارچی حل کننده فسفات جداسازی شدند. توانایی انحلال فسفات قارچهای جدا شده در محیط کشت مایع NBRIP نیز بررسی گردید. فسفر آزاد شده در محیط مایع و pH نمونهها با استفاده از دستگاه pHمتر اندازهگیری شد. جدایهای که pH محیط را به میزان زیادی کاهش داد، فسفر بیشتری آزاد کرد و دارای شاخص انحلال بزرگتری بود، انتخاب شد. جدایه منتخب در ابتدا بر اساس توالی یابی ناحیه ITS مورد بررسی قرار گرفت و سپس شناسایی دقیق گونه با استفاده از تفاوتهای مولکولی بهدست آمده از توالی یابی ژن کالمودولین انجام شد. <br /> یافتهها: نتایج حاکی از آن است که استفاده از محیط کشت NBRIP-BPB نسبت به محیط کشت PVK برای جداسازی قارچ حل کننده فسفات مناسبتر است. غربالگری در محیط جامد و مایع برای هر یک از جدایهها انجام گردید و جدایه SANRU به عنوان موثرترین جدایه در انحلال فسفات نامحلول انتخاب شد. نتایج حاصل از مقایسه توالی ژن ITS با توالیهای موجود در بانک ژن نشان داد، سویه SANRU 100% با گونههای A.niger و A.tubingensis مشابهت دارد، به منظور غلبه بر این عدم اطمینان، بخشی از ژن کالمودولین تکثیر و توالییابی گردید، تکثیر بخشی از توالی ژن کالمودولین نشان داد سویه SANRU متعلق به سکشن tubingensis است و نمونه تعیین توالی شده با شماره دسترسی KT222864 در بانک جهانی ژن ثبت گردید.<br /> نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل از این بررسی غربالگری همزمان در محیط جامد و مایع برای تعیین توان انحلال فسفات، پیشنهاد میگردد. بنا به نتایج این مطالعه روش تعیین توالی ژن کالمودولین در مقایسه با ITS از دقت بسیار بالاتری برای تمایز گونههای آسپرژیلوس برخوردار است، لذا برای شناسایی دقیق آسپرژیلوسها در حد گونه توصیه میشود.
آسپرژیلوس توبینجنسیس,کالمودولین,محیط کشت NBRIP-BPB
https://ejsms.gau.ac.ir/article_4188.html
https://ejsms.gau.ac.ir/article_4188_2dffd8c2e176d3de6c7c779333c60de8.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایران
مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
2322-1267
2322-1275
8
2
2018
08
23
پتاسیم زیست توده میکروبی خاک در گروهی از خاکهای آهکی
189
195
FA
پروین
زارعی
فارغ التحصل کارشناسی ارشد
p.zarei@ag.iut.ac.ir
فرشید
نوربخش
استاد گروه خاک شناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان
farshid@cc.iut.ac.ir
10.22069/ejsms.2018.11567.1665
سابقه و هدف: زیست توده میکروبی بخش مهمی از ماده آلی خاک را میسازد که اندازهگیری آن برای آگاهی از شناخت کارکرد اکوسیستم خاک بسیار کمک کننده است. روشهای پیشنهاد شده برای اندازهگیری زیست توده میکروبی به نوبه خود دارای برتریها و کمبودهایی هستند که نیاز است هنگام بهرهگیری مورد توجه قرار گیرد. روش بکاررفته باید دقیق و تکرار پذیر بوده و بتواند زیست توده میکروبی را در گروه بزرگی از خاکها به خوبی اندازهگیری نماید. تاکنون عناصری مانند کربن، نیتروژن، گوگرد و فسفر زیست توده میکروبی به کمک روش گازدهی با کلروفرم - عصارهگیری (CFE) اندازهگیری شده است. اندازه اندوخته پتاسیم در زیست توده میکروبی خاک همانند یکی از اندوختههای اکولوژیک این عنصر در خاک کمتر بررسی شده است. با توجه به نبود آگاهی از این اندوخته اکولوژیک، این پژوهش با هدف شناخت اندازه اندوخته پتاسیم زیست توده میکروبی خاک و مقایسه آن با دیگر ریختهای پتاسیم درخاکهای آهکی انجام گردید. <br /> مواد و روشها: برای این پژوهش 10 نمونه خاک از ژرفای 0 تا 15 سانتیمتری خاکهای آهکی استانهای اصفهان و چهارمحال و بختیاری برداشت شدند. ویژگیهای مهم فیزیکی و شیمیایی خاکها مانند اندازه pH، هدایت الکتریکی، کربن آلی، آهک و بافت خاک با روشهای استاندارد آزمایشگاهی برآورد گردید. پتاسیم تبادلی و غیرتبادلی به ترتیب با بهرهگیری از روش استخراج با استات آمونیوم 1مولار (CH3COONH4) و اسید نیتریک جوشان (HNO3) اندازهگیری شدند. پتاسیم زیست توده میکروبی خاک نیز به روش گازدهی با کلروفرم - عصارهگیری و با اعمال ضریب بازیابی پتاسیم زیست توده میکروبی اندازهگیری شد. <br /> یافتهها: بر پایه یافتههای این پژوهش اندازه پتاسیم تبادلی و غیرتبادلی خاکهای بررسی شده به ترتیب در دامنه 3/205 -1/458 و 3/338 -1028میلیگرم در کیلوگرم بود. دامنه پتاسیم زیست توده میکروبی3/30 -4/209 میلیگرم در کیلوگرم با میانگین4/120 میلیگرم در کیلوگرم بود که بطور میانگین 9/12 درصد مجموع پتاسیم تبادلی و غیرتبادلی خاک راتشکیل میدهد. ارزیابی نتایج نشان داد که بر پایه میانگینهای برآورد شده، اندازه پتاسیم تبادلی خاک 6/2 برابر و پتاسیم غیرتبادلی 1/5 برابر بزرگتر از پتاسیم زیست توده میکروبی خاک بود. بررسی دادههای بدست آمده همبستگی چشمگیری را میان پتاسیم زیست توده میکروبی با دیگر ریختهای پتاسیم در خاک نشان نداد.<br /> نتیجهگیری: این پژوهش نشان داد که پتاسیم زیست توده میکروبی خاک میتواند خاستگاه مهمی از پتاسیم خاک باشد که فراهمی آن در خاکهای آهکی همبستگی معنیداری با دیگر ریختهای پتاسیم در خاک ندارد. همچنین بر پایه یافتههای این پژوهش، پتاسیم زیست توده میکروبی در خاکهای آهکی اندوختهای بزرگ است که تاکنون چندان بررسی نشده است. از آنجایی که این بخش از پتاسیم خاک را نمی توان از روی دیگر ریختهای پتاسم خاک برآورد کرد، نیاز است برای برآورد دقیق اندوختههای فراهم پتاسیم، اندازه آن به کمک روش بکاررفته در این پژوهش برآورد گردد.
گازدهی- عصارهگیری,پتاسیم,زیست توده میکروبی
https://ejsms.gau.ac.ir/article_4189.html
https://ejsms.gau.ac.ir/article_4189_3306040d62b40f3edb90d7062a9e0c85.pdf