دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایرانمجله مدیریت خاک و تولید پایدار2322-12675120150421Improvement of Corn Plant Nutrition by Farmyard Manure Application and Intercropping with Bean and Bitter Vetch in a Calcareous Soilبهبود تغذیه ذرت علوفهای با مصرف کود دامی و کشت مخلوط با گاودانه و لوبیا در یک خاک آهکی1222412FAنصرت اله نجفیهیئت علمی0000-0002-5560-1132مهدی مصطفاییدانشگاه تبریزJournal Article20131006In order to study the effect of intercropping of corn with bean and bitter vetch and farmyard manure (FYM) on corn nutrition, a factorial experiment was carried out on the basis of randomized complete blocks design with three replications. The factors were types of intercropping systems at levels of sole bean, bean+corn, sole bitter vetch, bitter vetch+corn, sole corn, and FYM at levels of 0, 30 and 60 tons per hectare. The results showed that intercropping of corn with bean and bitter vetch increased significantly concentrations of N, P, Fe, Zn, Cu and Mn of corn shoot compared to the sole corn, while it had not significant effect on concentrations of Ca, Mg and Na of corn shoot. The interactive effects of cultivation type and FYM on concentrations of N, Ca, Mg, Na, Fe, Zn and Cu of corn shoot were not significant but the effects of cultivation type on concentrations of P, K and Mn of corn shoot were dependent on the level of FYM application. Application of 30 and 60 tons FYM per hectare increased significantly concentrations of N, P, K, Ca, Mg, Na, Fe, Zn, Cu and Mn of corn shoot compared to the control. In general, the intercropping of corn with bean and application of FYM at the rate of 60 tons per hectare can be recommended for improving corn nutrition and its forage quality in the study area and similar conditions.برای بررسی اثر کود دامی و کشت مخلوط ذرت با گاودانه و لوبیا چیتی بر تغذیه گیاه ذرت آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتورها شامل نوع کشت در سطوح تک کشتی لوبیا چیتی، تککشتی گاودانه، تک کشتی ذرت، کشت مخلوط ذرت با لوبیا چیتی و کشت مخلوط ذرت با گاودانه و کود دامی در سطوح 0، 30 و 60 تن در هکتار بودند. نتایج نشان داد که غلظت نیتروژن، فسفر، آهن، روی، مس و منگنز بخش هوایی ذرت در کشت مخلوط ذرت با لوبیا و گاودانه به طور معنیداری بیشتر از کشت خالص آن بود در حالیکه غلظت کلسیم، منیزیم و سدیم بخش هوایی ذرت در کشت مخلوط ذرت با لوبیا و گاودانه تفاوت معنیداری با کشت خالص آن نداشت. اثر متقابل نوع کشت و کود دامی بر غلظت نیتروژن، کلسیم، منیزیم، سدیم، آهن، مس و روی بخش هوایی ذرت معنیدار نبود ولی اثر نوع کشت بر غلظت فسفر، پتاسیم و منگنز بخش هوایی ذرت بسته به سطح کود دامی مصرفی متفاوت بود. مصرف 30 و 60 تن کود دامی در هکتار غلظت نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، سدیم، آهن، مس، روی و منگنز بخش هوایی ذرت را به طور معنیداری نسبت به شاهد افزایش داد. بهطور کلی، برای بهبود تغذیه گیاه ذرت و کیفیت علوفه آن، کشت مخلوط ذرت با لوبیا و کاربرد 60 تن کود دامی در هکتار در منطقه مورد مطالعه و شرایط مشابه میتواند توصیه شود.دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایرانمجله مدیریت خاک و تولید پایدار2322-12675120150421Mitigation the effects of salt stress in canola (Brassica napus L.) by plant growth promoting rhizobiaکاهش اثرات تنش شوری در گیاه کلزا (.Brassica napus L) در اثر تلقیح با ریزوبیومهای محرک رشد گیاه23412413FAداود سقفیدانشجویحسینعلی علیخانیاستاد دانشگاه تهران0000-0002-8740-6059بابک متشرع زادهاستاد دانشگاه تهران0000-0002-6363-417XJournal Article20130426Abstract<br />A pot study was conducted in order to evaluate the effect of Plant Growth Promoting Rhizobia (PGPR) on canola growth and ionic composition under salt stress conditions, was conducted as factorial in randomized complete block design with three replications. salinity in four levels of 0, 3, 6 &9 dS/m were evaluated with mixture of salts NaCl & MgCl2. Canola seeds were inoculated with selected strains (T2: salt tolerance & dissolved insoluble inorganic phosphates, T3: salt tolerance, dissolved insoluble inorganic phosphates & produced ACC-deaminase, T4: salt tolerance, able to produce IAA & high ACC-deaminase, T5: salt tolerance, able to produce IAA, ACC-deaminase & dissolved insoluble inorganic phosphates, T6: only salt tolerance. T7: only salt sensitive), along with uninoculated control (T1). In general, canola growth parameters (except Chlorophyll) & ionic composition (except Na & K) was decreased with the increase in salinity. Results indicated that rhizobia inoculation, significantly(pیک آزمایش گلخانهای به منظور بررسی تاثیر باکتریهای ریزوبیومی محرک رشد گیاه بر رشد و ترکیب یونی کلزا تحت تنش شوری، به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار، اجرا شد. چهار سطح شوری 0، 3، 6 و 9 دسیزیمنسبرمتر با استفاده از مخلوط املاح NaCl و 2MgCl در گلدانها اعمال گردید. بذور کلزا با جدایههای انتخاب شده (2T= مقاوم به شوری، حلکننده فسفاتهای نامحلول معدنی، 3T= مقاوم به شوری، مولد ACC-دآمیناز و حلکننده فسفاتهای نامحلول معدنی، 4T= مقاوم به شوری، مولد ACC-دآمیناز زیاد و IAA، 5T= مقاوم به شوری، مولد ACC-دآمیناز، IAA و حلکننده فسفاتهای نامحلول معدنی، 6T= فقط مقاوم به شوری و 7T= فقط حساس به شوری) و شاهد (1T) تلقیح شدند. در مجموع، با افزایش سطوح شوری شاخصهای رشد (بجز کلروفیل) و ترکیب یونی (بجز پتاسیم و سدیم) گیاه کلزا کاهش یافت. نتایج نشان داد مایهزنی با باکتریهای ریزوبیومی تحت تنش شوری، سبب افزایش معنیدار (01/0Pدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایرانمجله مدیریت خاک و تولید پایدار2322-12675120150421Effects of fertilizer source and intercropping ratios on fenugreek and black cumin: Macronutrients concentration and uptakeتأثیر منبع کودی و نسبتهای کشت مخلوط بر غلظت و جذب عناصر پرمصرف گیاه شنبلیله و سیاهدانه43602414FAمریم روستاییدانشگاه شهرکردسیفاله فلاحعضو هیات علمی دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهرکردJournal Article20140512In order to effects of fertilizer source and intercropping ratios on macronutrients concentration and uptake of fenugreek and black cumin, a factorial experiment was conducted as randomized complete block design with three replications at Shahrekord University research farm in 2013. Sole cropping of fenugreek (F) and sole cropping of black cumin (B) and three intercropping ratios (F:B 2:1, F:B 1:1, and F:B 1:2) were evaluated as the first factor and three sources of fertilizer (chemical fertilizer, chemical fertilizer: broiler litter as 50:50, and broiler litter) as the second factor. Results indicated that nitrogen and phosphorus concentration of black cumin, and nitrogen uptake of fenugreek increased in intercropping treated with integrated fertilizer, by 79%, 70% and 4%, respectively, compared with monocropping treated with inorganic fertilizers. The highest nitrogen and phosphorous uptake obtained in sole black cumin treated with integrated fertilizer. The greatest nitrogen concentration of fenugreek and concentration and uptake of phosphorus observed in B:F (1:1) treated with inorganic fertilizer and monocropping treated with integrated fertilizer, respectively. The highest concentration and uptake of potassium recorded in sole fenugreek treated with inorganic fertilizer, however the maximum concentration and uptake of potassium in fenugreek achieved in B:F (1:1) treatment and monocropping treated with integrated fertilizer, respectively. These results suggest that, for intercropping sysstems, integrated nutrient management can reducing losses of nitrogen and thus may contribute to the environmental protection.به منظور تأثیر منبع کودی و نسبتهای کشت مخلوط بر غلظت و جذب عناصر پرمصرف گیاه شنبلیله و سیاهدانه، آزمایشی فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1392 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهرکرد اجرا گردید. تک کشتی شنبلیله، تک کشتی سیاهدانه و همچنین سه نسبت مخلوط این دو گیاه (1:1، 1:2 و 2:1) به عنوان عامل اول و سه منبع کودی (کود شیمیایی، کود مرغی، کود مرغی:کود شیمیایی به عنوان کود تلفیقی (1:1)) نیز به عنوان عامل دوم، در نظر گرفته شد نتایج نشان داد که کشت مخلوط دریافتکننده کود تلفیقی، غلظت نیتروژن و فسفر در گیاه سیاهدانه و همچنین جذب نیتروژن در گیاه شنبلیله را به ترتیب 79، 70 و4 درصد در مقایسه با تککشتی دریافت کننده کود شیمیایی افزایش داد. بیشترین جذب نیتروژن و فسفر با تک کشتی سیاهدانه تغذیه شده از منبع کود تلفیقی بهدست آمد. بیشترین غلظت نیتروژن و همچنین غلظت و جذب فسفر گیاه شنبلیله به ترتیب در تیمار شنبلیله: سیاهدانه (1:1) تحت تغذیه کود شیمیایی و تک کشتی تحت تغذیه کود تلفیقی مشاهده گردید. تک کشتی شنبلیله تغذیه شده با منبع کود شیمیایی، دارای بیشترین غلظت و جذب پتاسیم بود، این در حالی بود که بیشترین غلظت و جذب پتاسیم گیاه سیاهدانه به ترتیب در تیمار شنبلیله: سیاهدانه (1:1) و تک کشتی تغذیه شده با کود تلفیقی حاصل گردید. بهطور کلی نتیجهگیری میشود که مدیریت تغذیه تلفیقی گیاهان در سیستمهای کشت مخلوط، میتواند در کاهش تلفات نیتروژن در خاک و در نتیجه حفاظت زیست محیطی سهیم باشد.دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایرانمجله مدیریت خاک و تولید پایدار2322-12675120150421Combining topographic and soil attributes for spatial prediction of model parameters of soil shrinkage curveتلفیق داده های توپوگرافی و ویژگی های خاک برای پیش بینی مکانی پارامترهای مدل منحنی انقباض خاک61782415FAزهرا ذوالفقاریدانشکاه صنعتی اصفهان- گروه خاکشناسیشمس الله ایوبیدانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهانمحمد رضا مصدقیاصفهان- دانشگاه صنعتی اصفهان- گروه خاکشناسیJournal Article20140208This study was conducted to investigate the spatial variability of model parameters of soil shrinkage curve in Cherlgerd district, Chaharmahal-va-Bakhtiari province. Ninety nine locations were selected and soil clods were collected from the 0-10 cm layer and brought to the laboratory. Soil shrinkage curve was measured, according to Archimedes's principle, by covering the undisturbed clods with an Acrylic Resin which was slowly permeable to water vapor and impermeable to liquid water. Then, the void ratio (e) values were plotted vs. the moisture volume ratio (υ) values. The shrinkage curve data were modeled using Peng and Horn (2005) model and the model parameters (er, es, α, n and m) were optimized for each soil. Spatial structures of the model parameters were identified by the means of Moran's I index. Using ordinary-kriging (OK) and regression-kriging (RK) methods showed that for spatial prediction of er, es and α, the RK method was superior when compared to the OK method. However, the RK was not successful for spatial prediction of n and m; this could be due to low coefficient of determination of the regression equations relating parameters n and m to auxiliary soil and topographic attributes Overall, the results of this research indicated that soil shrinkage model parameters possess spatial variability in the study region and the obtained spatial information could help sampling strategy for modeling soil shrinkage in future. Moreover, the results might be useful for precise spatial management for engineering purposes and agricultural and tillage fundamental applications in the region.این پژوهش به منظور بررسی تغییرات مکانی پارامترهای مدل منحنی انقباض خاک در بخشی از اراضی کوهرنگ استان چهار محال و بختیاری انجام گرفت. بدین منظور 99 نقطه در منطقه انتخاب و نمونههای کلوخه از لایه 10-0 سانتیمتری برداشت و به آزمایشگاه منتقل شد. منحنی انقباض خاک با پوششدادن کلوخهها با رزین اکریلیکی (اندکی تراوا به بخار آب و ناتراوا به آب مایع) بر اساس قانون ارشمیدس اندازهگیری شد. سپس با ترسیم مقادیر نسبت پوکی (e) در برابر نسبت حجم آب (ϑ)، منحنی انقباض خاک رسم شده و مدل پنگ و هورن (2005) بر آن برازش داده شد و پارامترهای مدل شامل er، es، α، m و n برای هر نمونه خاک بهینه گردید. ساختار مکانی پارامترهای مدل به کمک شاخص موران-I تعیین گردید. مقایسه روشهای کریجینگ معمولی (OK) و رگرسیون-کریجینگ (RK) نشان داد که در مورد تخمین مکانی پارامترهای er، es و α روش RK بر روش OK برتری داشت، ولی در مورد دو پارامتر n و m مدل RK نتوانست موفقتر عمل نماید. عدم موفقیت روش RK در مورد دو پارامتر n و m عمدتاً ناشی از ضریب تبیین کم روابط رگرسیونی چندمتغیره بین پارامترهای مورد بررسی با ویژگیهای کمکی خاک و توپوگرافی میباشد. این پژوهش نشان داد که پارامترهای مدل انقباض خاک در منطقه مورد بررسی دارای وابستگی مکانی هستند و دانستههای مکانی ارائهشده میتواند در راستای نمونهبرداریهای بعدی جهت مدلسازی انقباضپذیری خاکها، و همچنین مدیریت دقیق مکانی کاربردهای مهندسی و زیرساختهای کشاورزی و خاکورزی در سطح منطقه مورد بررسی به کار گرفته شود.دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایرانمجله مدیریت خاک و تولید پایدار2322-12675120150421Evaluation of Tarom Olive Orchards Nutritional Status Using the Deviation from Optimum Percentage Method (DOP)ارزیابی وضعیت تغذیهای باغهای زیتون طارم با استفاده از روش انحراف از درصد بهینه79952416FAامید نوریعضو هیات علمیمهدی طاهریعضو هیات علمی/مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی زنجانمحمد تکاسیعضو هیات علمی/مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی زنجاناحمد قلی یانکارشناس سابق باغ نگین سبز، طارم، زنجانJournal Article20140121There are many problems in yield, quality and and persistence regular bearing in olive trees, one of these problems is nutritional imbalances. This study carried out in order to evaluate nutritional status of olive orchards in Tarom region of Zanjan province. Samples of soil and leaf were taken from 79 olive orchards in June 2012 and 2013 and were analyzed by using appropriate laboratory methods. Deviation from optimum percentage (DOP) for each nutrient was calculated. The optimum concentration of nutrients in leaves of orchards with high yield for nitrogen (N), phosphorus (P), potassium (K), calcium (Ca) and magnesium (Mg), 1.8 , 0.1 , 1.2 , 1 and 0.275 %, respectively and for manganese (Mn), zinc (Zn), copper (Cu) and boron (B), 20 , 25 , 4 and 30 mg/kg, respectively. The results showed that the average order of nutrients requirement according to DOP in the orchards is B>Mg>K>N>Zn>Mn>P>Ca>Cu. On the other hand all orchards with low yield, in terms of nutrient is in unbalanced status and nitrogen deficiency in 36%, potassium in 84%, magnesium in 93%, zinc in 35% and boron in 95% is predictable.مشکلات زیادی در مورد عملکرد، کیفیت و تداوم باردهی منظم درختان زیتون وجود دارد، یکی از این مشکلات، عدم تعادل تغذیهای است. تحقیق حاضر به منظور بررسی تعادل تغذیهای باغهای زیتون با استفاده از روش انحراف از درصد بهینه انجام شد. نمونههای خاک و برگ از 79 باغ زیتون در منطقه طارم استان زنجان در 1391 و 1392 جمع آوری و با استفاده از روشهای مناسب آزمایشگاهی تجزیه شدند. مقدار انحراف از درصد بهینه برای هر عنصر محاسبه شد. میانگین غلظت عناصر غذایی (اعداد مرجع) در برگ باغهای با عملکرد نسبی زیاد، برای عناصر نیتروژن، فسفر، پتاسیم و کلسیم و منیزیم به ترتیب 8/1، 1/0، 2/1، 1 و 275/0درصد و برای عناصر منگنز، روی، مس و بور به ترتیب 20، 25، 4 و 30 میلیگرم در کیلوگرم بدست آمد. نتایج نشان داد که متوسط نیاز به عناصر غذایی بر اساس شاخص انحراف از درصد بهینه، در باغهای زیتون مطالعه شده به ترتیب B>Mg>K>N>Zn>Mn>P>Ca>Cu میباشد. از طرفی همه باغهای با عملکرد نسبی پایین، در وضعیت نامتعادلی از نظر عناصر غذایی قرار داشته و کمبود نیتروژن در 36%، پتاسیم در 84%، منیزیم در 93%، روی در 35% و بور در 95% این باغها، قابل پیش بینی است.دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایرانمجله مدیریت خاک و تولید پایدار2322-12675120150421The effect of tillage management on spatial variation of some soil properties in steep landsاثر مدیریت خاکورزی بر تغییرات مکانی برخی ویژگی های خاک در اراضی شیب دار971112417FAسعیده مرزواندانشگاه گیلانحسین اسدیعضو هیات علمی دانشگاه گیلانناصر دواتگرموسسه تحقیقات برنج کشورJournal Article20140424To study the effects of scale and tillage management on variability of soil properties in adjacent lands of different tillage type, soil sampling was performed linearly along contour line from the middle position of slope with 5 m intervals. In overall, 45 soil samples were collected from a field with conventional up-down tillage and 40 samples from an adjacent filed with contour tillage. Soil samples were analyzed for, soil texture, bulk density, saturation percentage, mean weight and geometric mean diameter of aggregates, organic matter and calcium carbonate equivalent. The data obtained were analyzed based on t-test by SPSS. All of the studied soil properties were significantly (Pببه منظور مشاهده تغییر مکانی ویژگیهای خاک در اراضی مجاور با مدیریت شخم، نمونهبرداری از میانه شیب در امتداد خطوط تراز به روش خطی، از عمق سطحی، با فواصل 5 متری، به تعداد 40 نمونه در زمینهای با شخم در امتداد خطوط تراز و 45 نمونه از زمینهای مجاور با شخم در جهت شیب، انجام گرفت. اجزا بافت، رطوبت اشباع، جرم مخصوص ظاهری، میانگین وزنی و هندسی قطر خاکدانهها، ماده آلی، کربنات کلسیم تعیین گردید. معنیداری اثر نوع شخم بر این ویژگیها با آزمون T نشان داد که اختلاف معنیداری در سطح 5 درصد بین تمام ویژگیهای در دو مدیریت شخم وجود دارد. اما بررسی روند دادهها نشان داد که اختلاف معنیدار در برخی از ویژگیهای مورد بررسی نمیتواند به دلیل وجود مدیریت شخم باشد. تغییرات مکانی با رسم نیمتغییرنما و مدلسازی آن برای کل دادهها (شامل زمینهایی با شخم در جهت و عمود بر جهت شیب) و به طور جداگانه در هر دو نوع شخم بررسی شد. نتایج نشان داد که برای هر ویژگی مورد بررسی در سه حالت یادشده، نیمتغییرنماها، مدلهای برازش شده، دامنه تأثیر و درصد وابستگی مکانی متفاوت هستند. برای مثال، مدل برازش شده به داده-های شن، سیلت، رس، چگالی و ماده آلی در زمینهای با شخم عمود بر جهت شیب، مدل کروی با دامنه تاثیر به ترتیب 46، 18، 36، 97 و 37 متر بود، در حالی که برای کل داده های هر دو نوع شخم، به ترتیب گوسی، گوسی، نمایی، خطی و خطی با دامنه تاثیر 245، 51، 336، 217 و 217 متر بود.دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایرانمجله مدیریت خاک و تولید پایدار2322-12675120150421Effect of Piriformospora indica and Trichoderma tomentosum fungi on basil (Ocimum basilicum L.) growth under copper nitrate levelsاثر قارچ های Piriformospora indica و Trichoderma tomentosum بر رشد گیاه دارویی ریحان (Ocimum basilicum L.) در سطوح مختلف نیترات مس1131272418FAلاله عبدالهیدانشجوی کارشناسی ارشد زراعت، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساریهمت اله پیردشتیهیات علمییاسر یعقوبیاندانشجوی دکتری زراعت، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستانسید محمد علویپژوهشکده ژنتیک و زیستفناوری کشاورزی طبرستان، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعیJournal Article20110622In order to investigate the effects of Piriformospora indica and Trichoderma tomentosum fungi on basil (Ocimum basilicum L.) growth under copper nitrate levels, a pot experiment in factorial arrangement with three replicates was done during 2012. Treatments were four levels of copper nitrate (0, 100, 200 and 300 mg kg-1 of soil) and four levels of fungal coexistence (non-inoculation control, inoculation of Piriformospora indica and Trichoderma tomentosum fungi alone and co-inoculation of two fungi). The seeds were inoculated at before planting time and copper nitrate was fertigated four weeks after planting. The studied parameters were plant height, stem diameter, branches number, leaf number per plant, both stem and leaf fresh and dry weights. Results indicated that all measured parameters except leaf fresh weight showed a positive response to copper nitrate concentrations. In terms of plant height and dry weight of leaf and stem a quadratic equation while for other traits a linear equation was fitted. Interaction between copper nitrate and fungi inoculation was significant for branch number, leaf number, leaf, stem and plant fresh weights and plant and leaf dry weights. Coinoculation of two fungi had the most positive effect (ranged from 14 to 50%) on the mentioned traits. In conclusion, results of the present study represented a positive effect of copper nitrate, mycorrhizae-like fungi and Trichoderma especially for simultaneous application of two fungi along with copper nitrate on basil growth and yield improvement.بهمنظور بررسی اثر قارچهای شبهمیکوریزا و تریکودرما همراه با نیترات مس بر رشد گیاه دارویی ریحان، آزمایشی گلخانهای در سال 1391 و در قالب فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار به اجرا درآمد. تیمارهای آزمایشی شامل چهار سطح نیترات مس ( 0، 100، 200 و 300 میلیگرم در کیلوگرم خاک) و چهار سطح همزیستی قارچی (عدم تلقیح، تلقیح شبه-میکوریزای Piriformospora indica، تریکودرمای Trichoderma tomentosum و تلقیح همزمان دو قارچ) بود. تلقیح قارچها در زمان کاشت و تیمار نیترات مس چهار هفته پس از کاشت با آب آبیاری اعمال شد. صفات مورد بررسی شامل ارتفاع بوته، قطر ساقه، تعداد شاخه فرعی، تعداد برگ در بوته و وزن تر و خشک ساقه، برگ و بوته بود. تمامی صفات مورد مطالعه در پاسخ به افزایش غلظت نیترات مس از روند افزایشی برخوردار بودند، که روند تغییرات نسبت به نیترات مس در ارتفاع بوته و وزن خشک ساقه و برگ بهصورت معادله درجه دوم و در سایر صفات بهصورت خطی بود. اثر متقابل نیترات مس و همزیستی قارچی بر صفات تعداد شاخه فرعی، تعداد برگ، وزن تر برگ، ساقه و بوته و همچنین وزن خشک برگ و بوته معنیدار بود و همزیستی قارچی در تمامی سطوح نیترات مس بر صفات مذکور اثر مثبت داشت. تلقیح همزمان دو قارچ بیشترین اثر مثبت (14 تا 50 درصد) را بر صفات مورد مطالعه نشان داد. نتایج این پژوهش بر نقش مثبت نیترات مس و قارچهای شبهمیکوریزا و تریکودرما و بویژه کاربرد همزمان این ترکیبات بر بهبود رشد و عملکرد گیاه ریحان دلالت دارد.دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایرانمجله مدیریت خاک و تولید پایدار2322-12675120150421Aggregate Distribution of Organic C, L-Glutaminase Activity and Aggregate Stability as Affected by Slope Positionتاثیر موقعیت شیب بر توزیع خاکدانه ای کربن آلی، فعالیت آنزیم ال-گلوتامیناز و پایداری ساختمان خاک1291432419FAصفورا ناهیداندانشگاه صنعتی اصفهانفرشید نوربخشدانشگاه صنعتی اصفهانمحمد رضا مصدقیدانشگاه صنعتی اصفهانJournal Article20140216The location of extracellular enzyme activities in soil aggregates can be influenced by slope position. This study aims to determine the effect of slope position on aggregate distribution of organic C and L-glutaminase activity. The soils were collected from different slope positions (shoulder, backslope, footslope and toeslope) at two pasture ecosystems (Fereydoonshahr and Chelgerd, central Iran). A wet sieving procedure was used to separate soil aggregates and then mean weight diameter (MWD) was calculated. Soil organic C (SOC) and L-glutaminase activity (LGL) were measured in the separated aggregates. Results indicated that slope position influenced aggregates distribution and stability through its effect on soil physico-chemical properties. The LGL activity significantly influenced by slope position which was consistent with the pattern of SOC content (Fereydoonsahr: r=0.7, Pموقعیت مکانی آنزیمهای برونسلولی در خاکدانهها، ممکن است تحت تاثیر عوامل خاکسازی نظیر توپوگرافی قرار گیرد. هدف از پژوهش اخیر بررسی توزیع کربن آلی و فعالیت آنزیم ال-گلوتامیناز در خاکدانهها و تاثیرپذیری آن از موقعیت شیب میباشد. نمونهبرداری خاک از موقعیتهای شانه شیب، شیب پشتی، پایه شیب و انتهای شیب دو شیبتپه مرتعی (فریدونشهر و چلگرد) انجام شد. خاکدانهها به روش الک تر جدا و سپس شاخص میانگین وزنی قطر (MWD) خاکدانهها محاسبه گردید. کربن آلی و فعالیت آنزیم ال-گلوتامیناز درون خاکدانهها اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که موقعیت شیب از طریق تاثیر بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک (ماده آلی، رس و سیلت)، توزیع اندازه و پایداری خاکدانهها را تحت تاثیر قرار میدهد. همچنین کربن آلی و فعالیت آنزیم ال-گلوتامیناز تحت تاثیر موقعیت شیب قرار گرفت. الگوی تغییرات مشاهده شده در فعالیت ال-گلوتامیناز با الگوی تغییرات کربن آلی در طول شیب مشابهت داشت (فریدونشهر: 001/0 Pدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایرانمجله مدیریت خاک و تولید پایدار2322-12675120150421The effect of land use change on some of carbon components in bulk soil and aggregates in Safashahr area, Fars provinceتأثیر تغییر کاربری اراضی بر برخی از اجزای کربن توده خاک و خاکدانه در منطقهی صفاشهر استان فارس1451572420FAرضا کریمیدانشگاه شهرکردمحمدحسن صالحیدانشگاه شهرکردزهره مصلحدانشگاه شهرکرد0000-0003-0793-0270Journal Article20140314This study was conducted to investigate the impact of land use change on some of carbon components in Safashahr area, Fars province. Four land uses (destroyed rangeland, agricultural land, new and old apple orchard) were selected. Sampling was done randomly from two depths (0-20 and 20-50 cm) of each land use. Particulate organic matter (POM) and extractable carbohydrate by hot water were measured in both bulk soil and aggregate particles and mineral-associated organic matter and carbon pool were measured in bulk soil. Results showed that particulate organic matter, carbohydrate, and carbon pool in old apple orchard increased significantly. Results also showed that the particulate organic matter in old apple orchard, agricultural land and new apple orchard increased 333, 120 and 113%, respectively. As components of organic matter have been accumulated in the macro-aggregates and these aggregates have high sensitivity to soil degradation, it is expected that the factors which control the stability or degradation of these aggregates may control organic carbon pool of soils as well.به منظور بررسی تأثیر تغییر کاربری اراضی بر برخی از اجزای کربن خاک در منطقهی صفاشهر استان فارس، چهار کاربری (مرتع، کشاورزی، باغ جدید و باغ قدیم) انتخاب شدند. نمونهبرداری مرکب بهگونه کاملاً تصادفی و از هر کاربری از دو عمق (20-0 و 50-20 سانتیمتر) انجام شد. ماده آلی ذرهای و کربوهیدرات هم در توده خاک و هم در خاکدانهها و مادهی آلی بخش هماندازهی ذرات سیلت و رس و ذخیره کربن در توده خاک اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که ماده آلی ذرهای، کربوهیدرات و ذخیره کربن در کاربری باغ قدیمی نسبت به سایر کاربریها، به طور معنیدار افزایش یافته بودند. همچنین نتایج نشان داد که ماده آلی ذرهای در کاربریهای باغ قدیمی، کشاورزی و باغ جدید نسبت به کاربری مرتع در خاک سطحی به ترتیب 333، 120 و 113 درصد افزایشیافته است. اجزای ماده آلی بیشتر در خاکدانههای ماکرو انباشته شده بودند و با توجه به این که این خاکدانهها نسبت به تغییر و دگرگونی در خاک حساسترند، انتظار میرود عواملی که پایداری یا تخریب این خاکدانهها را کنترل میکنند، بتوانند ذخایر کربن آلی خاک را نیز کنترل نمایند.دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایرانمجله مدیریت خاک و تولید پایدار2322-12675120150421Assessment of soil physical quality indicators using remote sensing and in Baft areaارزیابی برخی شاخصهای کیفیت فیزیکی خاک با استفاده از سنجش از دور در منطقهی بافت1591722421FAحسین شیرانیدانشگاه ولی عصرمطهره حبیبیدانشگاه ولی عصراردوان کمالیدانشگاه ولی عصرعیسی اسفندیارپوردانشگاه ولی عصرJournal Article20140301The aim of this research was to evaluate some soil physical quality indicators using remotely sensed date, GIS and geostatistical methods in Baft area that is one of the most important centers of agricultural production in Kerman province. Therefore, soil samples were collected from 0 to 20cm depth of 183 points based on regular sampling pattern (every 250 meters) and soil physical indicators including air capacity, plant-available water, relative field capacity and soil structural stability indices were determined. Afterward, data were geostatisticaly analyzed. Subsequently, related kriging maps of each index were prepared in ArcGIS. To investigate the impact of land use on determined indices, the land use map of the area were generated using Landsat 8 images. The results showed that the soil structural stability index is within the inappropriate ranges in the studied area. Generally, regarding to kriging maps the low ranges of this index can be contributed to higher amounts of silt particles in the central parts of the area. In the regions, high density planting is occured. Another reason affecting the low soil structural index could relate to the low organic matter content (lower than % 2) in most parts of the area. The studied area was considered suitable regarding air capacity. The soil of region had a good capacity for saving and preparing of plant accessible water and proper relative field capacity.این پژوهش با هدف ارزیابی برخی شاخصهای کیفیت فیزیکی خاک در منطقهی بافت واقع در استان کرمان، که یکی از مهمترین قطبهای تولید محصولات کشاورزی در استان کرمان میباشد، انجام شد. بدین منظور، از 183 نقطه براساس الگوی نمونهبرداری شبکهای منظم (با فاصلهی 250 متر) از عمق صفر تا 20 سانتی متر نمونههای خاک برداشت شدند و شاخصهای فیزیکی تخلخل تهویهای، میزان آب قابل استفاده، گنجایش زراعی نسبی و پایداری ساختمان خاک اندازهگیری شدند. سپس دادهها مورد تجزیه و تحلیل زمینآماری قرار گرفتند. در ادامه، نقشهی کریجینگ هر یک در محیط نرمافزاری ارک جی ای اس تهیه گردید. همچنین بهمنظور بررسی اثر کاربری اراضی بر روی شاخصهای اندازهگیری شده، نقشهی کاربری اراضی منطقه از طریق طبقهبندی نظارت شده تصاویر ماهوارهی لندست 8 تهیه گردید. نتایج نشان داد که شاخص پایداری ساختمان خاک منطقهی مورد مطالعه در محدودهی تخریب میباشد. بهطورکلی با توجه به نقشههای کریجینگ، کمتر بودن شاخص پایداری را میتوان به درصد سیلت زیاد در قسمت مرکزی، مربوط دانست. در این مناطق، کشت متراکم نیز انجام میشود. دلیل دیگر میتواند مربوط به مقدار کم مادهی آلی (کمتر از 2 درصد) در اکثر مناطق مورد مطالعه باشد. منطقه از نظر تخلخل تهویهای در محدودهی بهینه قرار داشت. خاک منطقه از توانایی خوبی برای ذخیره و فراهم کردن آب قابل استفادهی گیاه و گنجایش زراعی نسبی برخوردار بود.دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایرانمجله مدیریت خاک و تولید پایدار2322-12675120150421Comparison of different indices adopted from Landsat images to map soil salinity in the army field of Gorgan)مقایسه شاخصهای مختلف استخراج شده از تصاویر ماهواره لندست برای پهنهبندی شوری خاک در مزرعه نمونه ارتش گرگان1731862422FAرحیم اژیرابیدانشجوی سابق دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعیبهنام کامکارعضو هیئت علمی گروه زراعت دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانامید عبدیکارشناس اداره مرتع و آبخیزداری گرگانJournal Article20140108In the past few decades, the use of remote sensing techniques for mapping and monitoring salinity changes in the soils has been developed. For this, this research was done in the army field of Gorgan in 2011- 12 to assess possibility of this technique application. In the first step, 101 soil samples were taken from the soil (30 cm depth) during two stages (end of March and start of May) and Electrical Conductivity (EC) and pH were measured by EC- and pH- meter. Then in the next step, different vegetation-based indices such as SI1, SI2, SI3, BI, NDSI, PD322, IPVI and DVI were extracted from ETM+ (Landsat 7, 7 band, 2012) along with thermal base-compound bands. Then brightness value was determined. Data correlation between samples was taken and brightness index and accuracy tests on studied indices revealed that SIs had the most correlation with ground control points. Among SIs, SI1 and SI2 had the most capability to provide salinity maps for dataset 1 (wheat tillering stage, R2= 0.57) and dataset 2 (after wheat harvesting, R2= 0.646), respectively. DVI also was the weakest index for salinity enhancement using both sampling data (RMSE=1.68).در چند دهه گذشته استفاده از روشهای دورسنجی برای تهیه نقشه شوری خاک و پایش تغییرات آن توسعه پیدا کرده است. این تحقیق در راستای ارزیابی امکان استفاده از این تکنیک به منظور تهیه نقشههای شوری خاک در مزرعه نمونه ارتش گرگان انجام شد. در گام نخست، 101 نمونه خاک در دو مقطع زمانی اواخر اسفند سال 1390 و اوایل خرداد سال 1391 از عمق 30 سانتیمتری مزرعه تهیه و هدایت الکتریکی به وسیله دستگاه هدایتسنج و اسیدیته با دستگاه pH متر، اندازهگیری گردید. در گام بعد، با استفاده از 7 باند تصاویر ماهواره لندست 7 (سنجنده+ETM) مربوط به سال 2012، شاخصهای مختلفی از جمله SI1، SI2، SI3، BI، NDSI، DVI، IPVI، PD322 و شاخصهای ترکیبی از باند حرارتی تهیه و سپس ارزش روشنایی مربوط به نقاط نمونهبرداری استخراج گردید. با بررسی همبستگی بین دادهها ی حاصل از تجزیه آزمایشگاهی نمونههای خاک و ارزش روشنایی تصاویر دقت شاخصهای مورد مطالعه، نشان داد که شاخصهای شوری (SI) بیشترین همبستگی را با دادههای زمینی دارند. در میان شاخصهای مورد مطالعه شاخصهای SI1 و SI2 به ترتیب با ضریب تبیین 57/0 و 646/0 بیشترین قابلیت و شاخص DVI (با مجذور میانگین مربعات معادل 68/1) کمترین قابلیت را در بارزسازی مقدار شوری خاک (دسی زیمنس بر متر) و تهیه نقشهها در دو مرحله نمونهبرداری خاک ) مرحله پنجهزنی گندم و بعد از برداشت گندم) نشان دادنددانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایرانمجله مدیریت خاک و تولید پایدار2322-12675120150421Capability of haloxylon in carbon sequestration in sand dunes of Sabzevarقابلیت تاغ در ترسیب کربن آلی خاک در تپههای شنی سبزوار1872002423FAعلیرضا کریمیهیات علمیصبا باقری فامدانشگاه فردوسی مشهدحسین شایسته زراعتیدانشکده کویرشناسی، دانشگاه سمنانJournal Article20131230Soil is known as a suitable reservoir for carbon sequestration. The objective of this study was to investigate the capability of haloxylon on sequestration of carbon in sand dunes of Yahya Abad, Sabzevar, in northeastern Iran. Eighty soil samples were taken from two depths of 0-5 and 5-10 cm under and between haloxylon trees. Eight soil profiles under and between haloxylon trees were described and sampled to explore subsurface variations of soil organic carbon (SOC). The results showed that SOC in 0-5 cm has increased from 0.18% in between trees to 0.79% under trees and similarly, in 5-10 cm has increased from 0.11 to 0.29%. SOC has decreased exponentially with increasing depth. A strong correlation was found between soil organic carbon and electrical conductivity in 0-10 cm depth due to accumulation of salts in haloxylon litters that has increased both SOC and electrical conductivity of surface soil. The SOC storage under and between haloxylon trees at 0-100 cm depth were estimated 27718 kg ha-1 and 14915 kg ha 1 respectively, that diferenemnce of these values represents carbon sequestration. The amount of carbon sequestration to depth of 10 and 40 cm was 5367 and 10155 kg ha-1 that is 36 and 68% of total carbon sequestration. The results of this study confirmed the importance of haloxylon in carbon sequestration in desert environments.این مطالعه با هدف بررسی قابلیت کشت تاغ در ترسیب کربن در تپههای شنی یحییآباد سبزوار انجام شد. تعداد 80 نمونه از دو عمق 5-0 و 10-5 سانتیمتری زیر و بین درختان تاغ برداشت شد. برای بررسی تغییرات عمقی کربن آلی خاک، 8 خاکرخ نیز در زیر و بین درختان تاغ تشریح و نمونهبرداری شد. نتایج نشان داد که کربن آلی خاک در عمق 5-0 از 18/0 درصد در بین درختان تاغ به 79/0 درصد در زیر درختان تاغ افزایش داشته است و در عمق 10-5 سانتیمتری نیز، کربن آلی خاک از 11/0 به 29/0 درصد افزایش داشته است. کربن آلی خاک در زیر درختان از سطح به عمق بهصورت نمایی کاهش داشته است. در اعماق 5-0 و 10-5 سانتیمتری کربن آلی خاک و هدایت الکتریکی همبستگی بالایی دارند که به دلیل مقدار زیاد املاح در برگهای تاغ است که هم باعث افزایش کربن آلی و هم هدایت الکتریکی در سطح خاک شده است. مقدار ذخیره کربن در زیر درختان تاغ تا عمق 100 سانتیمتری 27718 کیلوگرم در هکتار و در بین درختان، 14915 کیلوگرم در هکتار برآورد شد که این اختلاف توانائی درختان تاغ را در ترسیب کربن نشان میدهد. مقدار ترسیب کربن در زیر درختان تاغ تا عمق 10 و 40 سانتیمتری بهترتیب 5367 و 10155کیلوگرم در هکتار است که بهترتیب 36 و 68 درصد کل ترسیب کربن را در این نقاط شامل می شود. نتایج این مطالعه موید این مطلب است که کشت تاغ در مناطق بیابانی نقش شگرفی را در ترسیب کربن آلی ایفا می کند.دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایرانمجله مدیریت خاک و تولید پایدار2322-12675120150421Estimating the wind erosion climatic factor using regional distribution functionبرآورد فاکتور اقلیمی فرسایش بادی با استفاده از تابع توزیع منطقه ای2012142424FAسهیلا پویاندانش آموخته دانشگاه شیرازمریم میراکبریدانش آموخته دانشگاه شیرازسید فخرالدین افضلیاستادیار دانشگاه شیرازJournal Article20131116Wind erosion climatic factor is a measure of climatic factors explaining the wind erosion erosivity. Humidity and wind speed are climatic characteristics that must be considered as the erosion parameters. In this study, linear moment analysis (L-moments) and wind erosion climatic factor were used to evaluate the regional climate’s tendency effect on wind erosion in Yazd province. Wind erosion climatic factor is calculated from wind speed quantiles, and other available meteorological data. Climatic factor analysis is done by Monthly average and daily maximum of wind speed and other available meteorological data from 14 meteorological stations in Yazd province. Three homogeneous groups of wind speed were considered based on results of regional analysis. Then regional wind speed quantiles were calculated and their results is used for calculating wind erosion climatic factor values for two 6-month wet and dry periods that belongs to every homogeneous region. In addition, erosion climatic factor values was estimated for each station by using Weibull distribution and the results were compared with the values of the regional erosion climatic factor. Results showed that estimated values using the regional-based approach have smaller mean square error than the Weibull method. Therefore, this method can be assessed the regional risk of wind erosion in arid and semi-arid environments.فاکتور اقلیمی فرسایش بادی معیاری جهت بیان نقش عوامل اقلیمی در فرسایش بادی می باشد. از میان فاکتورهای مؤثر در فرسایش، رطوبت و سرعت باد به عنوان دو خصوصیت اقلیمی منطقه هستند،که باید مدنظر باشد. در این پژوهش از روش های گشتاور خطی و فاکتور اقلیمی فرسایش برای بررسی نقش منطقه ای عوامل اقلیمی بر فرسایش بادی در استان یزد استفاده شد. فاکتور اقلیمی فرسایش بادی با استفاده از کوانتیل های سرعت باد و دیگر داده های هواشناسی در دسترس محاسبه شد. میانگین ماهانه سرعت باد، بیشینه روزانه و دیگر پارامترهای اقلیمی از 14 ایستگاه هواشناسی در استان یزد جهت تحلیل فاکتور اقلیمی فرسایش بادی استفاده شد. بر اساس نتایج تحلیل منطقه ای، سه گروه همگن سرعت باد در نظر گرفته شد. سپس کوانتیل های سرعت باد منطقه ای محاسبه و نتایج برای محاسبه مقادیر فاکتور اقلیمی فرسایش در دو دوره ی شش ماهه تر و خشک برای هر گروه همگن استفاده شدند. علاوه بر این، مقادیر فاکتور اقلیمی فرسایش برای هر ایستگاه با استفاده از توزیع ویبل تخمین زده شد و نتایج با مقادیر فاکتور اقلیمی فرسایش منطقه ای مقایسه شد. نتایج نشان داد که مقادیر فاکتور اقلیمی فرسایش تخمین زده شده با استفاده از روش منطقه ای نسبت به روش ویبل دارای میانگین مربعات خطای کوچکتری می باشد. بنابراین این روش می تواند ارزیابی خطر فرسایش بادی در محیطهای خشک و نیمه خشک را ارزیابی نماید.دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایرانمجله مدیریت خاک و تولید پایدار2322-12675120150421Effect of organic acids on sorption and immobilization of Fe in acidic and calcareous soilsتاثیر اسیدهای آلی بر جذب و تثبیت آهن در خاک های آهکی و اسیدی2152282425FAمیرحسن رسولی صدقیانیهیات علمی دانشگاه ارومیهبهناز دره قایدیدانشگاه ارومیهحبیب خداوردیلوهیات علمی دانشگاه ارومیهندا مرادیدانشجوی دکتری دانشگاه ارومیهJournal Article20131119Organic acids exuded by plant roots increase solubility of soil micronutrient complexes. This study was carried out to evaluate adsorption isotherms of 4 acidic and 4 calcareous soils at presence of organic acids (citric, malic and oxalic acids). Iron sorption and desorption isotherms are defined in to two systems including; system 1; soil-water-metal, system 2; soil-water-organic acid-metal). Data fitted to different adsorption/desorption isotherms model including Langmuir (Cs= kbCe/ 1+kCe) and Frundlich (Cs=kCe1/n) and appropriate model developed for quantitative behavior of iron adsorption/desorption. The results showed that in acidic soils, Fe adsorption data fitted well with Frundlich (R2>0.98, P0.94, Poxalic acid>malic acid>control, respectively. It can be concluded that complexing organic acids with Fe decrease its adsorption and promote availability for plant.اسیدهای آلی مترشحه از گیاه قابلیت انحلال عناصر غذایی کممحلول را افزایش میدهند. به منظور بررسی تاثیر اسیدهای آلی (سیتریک، مالیک و اگزالیک) بر جذب و تثبیت آهن، 4 نمونه خاک اسیدی از استان گیلان و4 نمونه خاک آهکی از استان آذربایجان غربی تهیه شد و همدماهای جذب و واجذب در دو سیستم کلی به شرح زیر تعیین گردید: سیستم (1): خاک- آب- فلز و سیستم (2): خاک- آب- فلز- اسید آلی (یا سیستم شبیه سازی شده گیاه). جهت برآورد پارامترهای جذب، دادههای جذب به دو مدل لنگمویر و فروندلیچ برازش داده شدند. نتایج بررسی مدلهای مختلف همدمای جذب نشان داد که در خاکهای آهکی هر دو مدل لنگمویر و فروندلیچ (94/0 اسید اگزالیک > اسید مالیک > شاهد و در خاکهای اسیدی این ترتیب: اسید سیتریک > اسید اگزالیک > اسید مالیک > شاهد بود. بطور کلی اسیدهای آلی با کمپلکس کردن آهن باعث کاهش جذب سطحی و افزایش تحرک آن شده و از این طریق میتوانند قابلیتدسترسی آن را برای گیاه بهبود بخشند.دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایرانمجله مدیریت خاک و تولید پایدار2322-12675120150421Effects of biofertilizer containing of free living nitrogen fixing bacteria and phosphate solubilizing bacteria (PSB) on quantitative and qualitative traits of wheatبررسی اثرات کودهای زیستی حاوی باکتری های تثبیت کننده غیرهمزیست نیتروژن و حل کننده فسفات بر روی صفات کمی وکیفی گندم2292422426FAمحمود مهتدیکارشناس سازمان جهاد کشاورزی مازندرانمحمد جواد میر هادیدانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهرانعلی چراتیعضو هئیت علمی مرکزتحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندرانمجید بهادریمحقق مرکزتحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندرانJournal Article20130820considered is an important objectives of sustainable agriculture,environmental protection and achieving inclusive development.Therefore it seems essential method that can reduce the excessive consumption of chemical fertilizers.The purpose of this study was to assess the impact of plant growth promoting microorganisms and effect of combination nutrition systems,chemical and bacterial on stages phenology,yield, yield components wheat grain protein precedent variety N8019.Experiment was conducted in research farm of agricultural research stations baykola affiliated with agriculture and natural resources research center of mazandaran in 2011.The study was conducted a split plot and to form randomized complete blocks design with 12 treatments and 3 replications.Treatments included fertilizer(nitrogen and phosphorus) as the main factor in three levels:1- noconsumption(C0), 2- equivalent to 50% of the fertilizer recommendations(C1),3-equivalent to 100%of the fertilizer recommendations(C2) and two types of biological fertilizers which contain nitrogen-fixing and phosphate solubilizing rhizobacteriaas the subsidiary factor in 4 levels: 1-noinoculation(B0), 2-seeds inoculated with nitrogen-fixing bacteria(B1),3-Seed inoculation with phosphate solubilizing bacteria(B2), 4-Combined application of bio-fertilizers(B3).The results of the analysis of variance experiment run indicated which effect of different treatments, including the use of 100% chemical fertilizers and biofertilizers on plant phenology, yield and grain protein rate, was significant at the 1% but greatest influence on the aforementioned components is achieved through the combination treatment(100%chemical fertilizers+biofertilizers) and interaction effects.Thus the quantitative and qualitative characteristics of wheat in the compilation system (bio-fertilizer and chemicals) than when used alone had a better result.حفظ محیط زیست ودستیابی به توسعه فراگیر ازاهداف مهم کشاورزی پایدارمحسوب میشود بنابراین روشی که بتواند ازمصرف بیش ازحدکودهای شیمیائی بکاهد ضروری بنظرمیرسد. این پژوهش باهدف ارزیابی تاثیرریزجانداران محرک رشد گیاه واثرسیستم های تغذیه تلفیقی – شیمیائی و باکتریائی برمراحل فنولوژی، عملکرد، اجزای عملکرد و درصد پروتئین دانه گندم رقم N8019 بود. آزمایش درسال 1390 درمزرعه پژوهشی ایستگاه تحقیقات زراعی بایع کلا وابسته به مرکزتحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مازندران اجراء شد. این بررسی درقالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و بصورت اسپلیت پلات (طرح کرت های خرد شده) با 12 تیمارودر3 تکرار به اجراء درآمد.تیمارها شامل کود شیمیائی(نیتروژن و فسفر) بعنوان عامل اصلی در3 سطح : 1- بدون مصرف(C0) 2– برابر50% توصیه کودی(C1) 3- معادل 100% توصیه کودی(C2) ودو نوع کود بیولوژیک هرکدام حاوی ریزجانداران حل کننده فسفات وتثبیت کننده نیتروژن بعنوان عامل فرعی در4 سطح1- بدون تلقیح(B0)2- بذورتلقیح شده با باکتریهای تثبیت کننده نیتروژن(B1) 3- بذورتلقیح شده با باکتریهای حل کننده فسفات(B2) 4- مصرف توام کودهای زیستی(B3). نتایج حاصل ازتجزیه واریانس اجرای آزمایش نشان داد که اثر تیمارهای مختلف شامل مصرف 100% کود شیمیائی و کودهای بیولوژیک برفنولوژی گیاه، عملکردومیزان پروتئین دانه درسطح احتمال 1% معنی داربود.اما بیشترین تاثیر برروی اجزای یادشده درتیمارترکیبی(100%کود شیمیائی+کودهای بیولوژیک)واثرات متقابل آنها بدست آمده است بنابراین خصوصیات کمی و کیفی گندم درسیستم تلفیقی (کودزیستی و شیمیائی) نسبت به زمانی که به تنهائی استفاده می شود نتیجه بهتری داشته است.دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایرانمجله مدیریت خاک و تولید پایدار2322-12675120150421Evaluation of different organic wastes for cultivation for bottom mushroom and their effect on yield and nutrient intakeارزیابی پسماندهای آلی مختلف برای کشت قارچ دکمه ای و تاثیر آنها بر عملکرد و جذب عناصر غذایی2432522427FAعلی عبادیدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانحسینعلی علیخانیهیئت علمی دانشگاه تهران0000-0002-8740-6059محمد باقر یخچالیپژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیست فناوریحسام آریانپوردانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی گرگانJournal Article20140121Agaricus bisporus is the most important industrially cultivated edible mushroom. Using organic wastes as substrate for cultivation of edible mushroom can provide a perfect solution for disposal of these waste materials and is part of the world's food requirements .In this study to investigate the usability of various organic wastes as growing bed for button mushroom, four types of substrate were used including Fresh Mushroom Compost (FMC), Spent Mushroom Compost (SMC), Municipal Solid Waste compost (MSW) and Vermicompost (VER). The results showed the effect of different substrates on mushroom yield is significant at 1% and treatment FMC with average 503.5 g, accounted for the highest yield. Furthermore, no mushroom was produced in vermicompost substrate, which it can be due to inappropriate physical, chemical characteristics and C/N ratio in this bed. Mushroom protein was also affected by the type of substrate and the highest percentage of protein was found in MSW treatment, which can be probably due to the higher content of available nitrogen in this substrate. Also there were significant differences between the level of mineral elements in treatments and the highest level of phosphorus, potassium, sodium, iron and zinc was observed in the MSW treatment. The results of this study indicate that municipal solid waste compost has potential for use as a substrate of cultivation of Agaricus bisporus but more research is needed to determine the appropriate formulation. Also in relation to contamination of municipal solid waste compost should be cautious.آگاریکوس بیسپاروس مهمترین قارچ خوراکی است که به صورت صنعتی کشت میگردد. استفاده از پسماندهای آلی به عنوان بستر کشت قارچ خوراکی با کاهش هزینههای تولید قارچ راه حل مناسبی برای دفع این مواد و تامین بخشی از نیاز غذایی میباشد. در این پژوهش برای بررسی قابلیت استفاده از پسماندهای آلی به عنوان بستر کشت قارچ دکمهای از چهار بستر کمپوست تازه قارچ، کمپوست مصرفی قارچ، کمپوست زباله شهری و ورمیکمپوست استفاده شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد تاثیر بسترهای مختلف بر عملکرد قارچ در سطح احتمال 1% دارای اختلاف معنیدار میباشد و تیمار کمپوست تازه قارچ با میانگین 5/503 گرم، بیشترین میزان عملکرد را به خود اختصاص داد، ضمنا در بستر ورمیکمپوست قارچ تولید نشد که علت این امر را میتوان به خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و نسبت کربن به نیتروژن نامناسب این بستر نسبت داد. هم چنین در بررسی پروتئین قارچ مشاهده شد که این شاخص نیز تحت تاثیر نوع بستر قرار دارد و بیشترین درصد پروتئین در تیمار کمپوست زباله شهری به دست آمد که احتمالا به دلیل وجود مقدار بالای نیتروژن قابل دسترس در این بستر میباشد. ضمن اینکه میزان جذب عناصر معدنی نیز در محصول حاصل از تیمارهای مختلف متفاوت بود و بیشترین مقدار فسفر، پتاسیم، سدیم، آهن و روی در تیمار کمپوست زباله شهری مشاهده گردید. نتایج بدست آمده از این بررسی نشان میدهد که کمپوست زباله شهری پتانسیل استفاده به عنوان بستر کشت قارچ آگاریکوس بیسپاروس را دارا میباشد ولی برای تعیین فرمولاسیون مناسب به تحقیقات بیشتری نیاز میباشد.دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایرانمجله مدیریت خاک و تولید پایدار2322-12675120150421The effect of different levels of water-soluble polymer and mycorrhizal fungi on cadmium of berseem cloverتاثیر سطوح مختلف یک پلیمر محلول در آب و قارچ میکوریز بر جذب کادمیم شبدر برسیم2532622428FAهاشم آرامدانشگاه زنجاناحمد گلچیندانشگاه زنجان0000-0002-7193-6821Journal Article20121219Cadmium is a heavy metal with a strong adverse effect on crop quality. Moreover, it is a mobile element in environment and plants can easily uptake and transfer it to their organs. Cadmium can easily enter human and animals food chains and threatens their health. To study the effects of a water soluble polymer and inoculation with mycorrhizal fungi on cadmium uptake of clover grown on contaminated soils with different levels of cadmium, one factorial experiment were conducted using a completely randomized design and three replications. In these experiments the effects of different levels of a water soluble polymer (0, 150 and 300 kg.ha-1), inoculation with mycorrhizal fungi (Glomus mosseae) and different levels of soil cadmium (0, 5, 10, 20, 40 and 80 mg.kg-1) on cadmium uptake of clover were assessed. The results showed that Plant inoculation with mycorrhizal fungi increased cadmium uptake of root by 72% but it decreased that of aerial parts by 18.8% and prevented translocation of cadmium from root to aerial parts. Application of polymer in soil decreased the cadmium uptake in aerial parts and roots. Application of 300 kg polymer per hectare decreased cadmium uptake of aerial parts and roots by 46 and 37.5% respectively.کادمیوم یک فلز سنگین است که اثرات مخرب زیادی بر کیفیت محصول دارد. افزون بر آن، یک عنصر بسیار متحرک در محیطزیست می باشد و گیاهان می توانند به آسانی کادمیوم را جذب و آن را به اندامهای مختلف خود منتقل کنند. کادمیم به راحتی وارد چرخه غذایی انسان و حیوانات شده و سلامتی آنها را به مخاطره میاندازد. بمنظور مطاله ثاتیر کاربرد یک پلیمر محلول در آب و تلقیح با قارچ میکوریز بر غلظت کادمیم در گیاه شبدر پرورش یافته در خاکهای آلوده به سطوح مختلف کادمیم، یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و در 3 تکرار در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه زنجان به اجرا درآمد. فاکتورهای مورد بررسی شامل سطوح مختلف یک پلیمر محلول در آب (صفر، 150 و 300 کیلوگرم در هکتار)، سطوح تلقیح با قارچ آربوسکولار میکوریز(گلوموس موسائه) (با و بدون تلقیح با میکوریز) و سطوح مختلف آلودگی خاک به کادمیم (0،5، 10، 20، 40 و80 میلیگرم در کیلوگرم) بودند. نتایج نشان داد که تلقیح گیاه با قارچ میکوریز جذب کادمیم توسط ریشه گیاه را 72% افزایش ولی جذب کادمیم اندامهای هوایی را 8/18% کاهش داد و مانع از انتقال کادمیم از ریشه به اندامهای هوایی گیاه گردید. جذب کادمیم اندامهای هوایی و ریشه گیاه در اثر کاربرد 300 کیلوگرم پلیمر در هکتار به ترتیب 46% و 5/37% نسبت به تیمار شاهد کاهش یافت.دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و انجمن علوم خاک ایرانمجله مدیریت خاک و تولید پایدار2322-12675120150421Evaluation of Ni pollution in leaf of Plantain (Platanus Orientalis) and soil in Rasht city areaبررسی آلودگی نیکل در برگ درختان چنار (Platanus Orientalis) حاشیه خیابان ها و خاک های سطح شهر رشت2632682429FAمیترا امینیفارغ التحصیل از دانشکده کشاورزی- دانشگاه گیلاناکبر فرقانیعضو هیئت علمیJournal Article20130515Heavy metals are one of the most important and the best known pollutants that its entry into the environment causes to appear damages and different diseases. This study aimed to determine the amount of Nickel concentration in soil and leaves of Platanus Orientalis, estimate and mapping it in Rasht city area by using geostatistic method. To achieve these goals 126 samples of surface soil (0-30 cm) and 76 samples of leaves (Platanus Orientalis) were collected from Rasht city streets. Total concentrations of Nickel in soils and leaves were determined by Atomic Absorption Spectroscopy. Average concentrations obtained for the Nickel in terms of mg/kg would thus be: 35.59 for soil and 2.7 in leaves. soil’s Nickel in the region were lower than threshold alerts and toxicity and about %9.2 of leaf Nickel’s data were above tolerable limit. Spherical model and Linear model fitted better in experimental variogram in GS+ program by using try and error method. kriging and IDW estimator was used for interpolation. Kriging estimation was mapped by using Arc GIS 9.2 software.فلزات سنگین یکی از مهمترین و شناخته شدهترین آلایندهها هستند که ورود آنها به محیطزیست سبب بروز صدمات و بیماریهای مختلفی میشود. این تحقیق با هدف تعیین وضعیت آلودگی خاک و برگ درختان چنار به عنصر نیکل، تخمین و پهنه بندی نیکل در سطح شهر رشت به استفاده از روش زمین آمار انجام شد. ابتدا 126 نمونه مرکب از خاک سطحی (0 – 30 سانتی متری) و 76 نمونه برگ از درختان چنار از حاشیه خیابانهای شهر رشت جمع آوری شد و غلظت کل عنصر نیکل در خاکها و برگها تعیین شد. میانگین غلظت نیکل خاک و نیکل گیاه به ترتیب: 59/35 و 7/2 میلیگرم بر کیلوگرم به دست آمد. نیکل خاک در تمام منطقه پایینتر از آستانه هشدار و سمیت نیکل میباشد و در مورد نیکل گیاه اکثریت گیاهان منطقه آلوده به نیکل نبوده و پایینتر از حد مجاز سمیت میباشند که در حدود 2/9 درصد از آنها بالاتر از این حد بودند. مدلهای کروی و خطی بر دادهها به روش سعی و خطا در نرم افزار GS+ 5.1 برازش داده شدند و از تخمینگرهای کریجینگ و IDW جهت درون یابی آنها استفاده شد. سپس نقشهی تخمین متغیرها توسط نرم افزارهای Arc GIS 9.2 ترسیم شد.